در تجربه ی معنوی هر انسانی، زمان هایی بوده اند که فرد بی واسطه و در ساده ترین شکل ممکن، روح خود را آزاد گذاشته تا هرطور که دلش می خواهد به آفریدگار خود متصل شود. آن گاه که این اتصال معنوی برقرار می شود، دیگر تمام مصنوعات و تکلف های دنیا رنگ می بازند و فقط خداست و بنده اش. صمیمی ترین "مناجات" ها مربوط به همین زمان ها هستند؛ یعنی زمانی که بنده در خاضعانه ترین و خالصانه ترین حالت خود، معبود را می پرستد و با او راز و نیاز می کند. اینجا دیگر قید و بندی مطرح نیست و حتی مهم نیست که به چه زبانی حرفی می زنیم؛ تنها این حس قلبی مهم است که می دانیم، وقتی اینگونه خالصانه خدا را صدا می زنیم، ذات باری تعالی قطعا به حرف های دلمان گوش فرا خواهد داد. کتاب "مناجات" از "عباس حسین نژاد" هم نمونه ای از همین آثار روحانی و معنوی است که در آن مجموعه ای از نیایش ها، درد دل ها و دعاهای یک بنده ی مخلص یکجا جمع آوری شده است. از خواندن "مناجات" های "عباس حسین نژاد"، این حس درونی در هر خواننده ای زنده می شود و تمام وقت هایی را که با زبان مخصوص خودش با آفریدگار سخن می گفته، به خاطر می آورد. این راز و نیازهای خالصانه و فارغ از تعارف، بیش از هرچیز به ما یادآور می شود که خداوند برای شنیدن ندای قلب ما در هر زمانی آماده است و نیازمند تشریفات و آداب سخت و پیچیده نیست. کافی است همچون "عباس حسین نژاد" در "مناجات" های صادقانه مان او را بخوانیم تا دعاهایمان را مستجاب کند.
«شیر نشو» در فضای معاصر و ایران امروز روایت میشود. داستان اهالی روستای رهشا که چند روز مانده محرم، خیمه معروف عزاداریشان که بسیار قدیمی و با اصالت بود در آتشسوزی از بین میرود. داستان «شیر نشو» روایت شیرین و دلچسبی است از تلاش آدمهای ساده و معمولی اطرافمان برای نشان دادن عشقشان به امام حسین. عشقی که آنقدر در وجودشان رسوخ کرده که حتی وقتی میخواهند با هم عادی هم حرف بزنند با زبان اشعار تعزیه منظورشان را منتقل میکنند. قهرمان، زبان و دغدغههای رمان «شیر نشو» نوجوانانه هست اما به خوبی میتواند بزرگسالان را هم جذب خودش کند. «شیر نشو» نوستالژیای است از روزهای عظمت و شوکت تعزیهخوانی در ایران و همینطوری همدلی مردم در سختیهای دوران جنگ.
رمان «نشانه های صبح» از ابراهیم حسن بیگی بعداز ۲۰ سال به چاپ دوم رسیده و توسط انتشارات شهرستان ادب به چاپ رسیده است. این کتاب داستان درگیری های شهر کاوه در سال ۵۸ است. ابراهیم حسن بیگی از نویسندگان داستان های دفاع مقدس است. او در سال های جنگ مدتی به عنوان رایزن فرهنگی ایران در عشق آبادِ ترکمنستان به سر برد و در اوایل ۱۳۷۸ که «انجمن قلم ایران» اعلام موجودیّت کرد، وی یکی از اعضای هیأت مؤسّسِ آن بود.
این کتاب حاصل تحقیقات محمدرضا سرشار در متون معتبر تاریخی مرتبط با زندگی و سیره پیامبر اسلام (ص)، در قالب داستانی و به لحنی شاعرانه است. این اثر، پس از چاپ به صورت کتاب در دو قالب ویژه نوجوانان و بزرگسالان موفق به دریافت جوایز معتبری از سوی جشنوارههای کشوری قرار گرفت. که از آن جمله میتوان به عنوان اثر برگزیده دومین جشنواره قصههای قرآنی، پیامبران و ائمه» (مربوط به بررسی کتابهای ده سال سالهای ۱۳۷۴تا ۱۳۸۴) برای آن اشاره کرد. در کتاب «آنک آن یتیم نظر کرده» گرچه نویسنده در پرداخت به سیره و زندگی حضرت محمد(ص) به منابع تاریخی استناد کرده ،اما بهرهگیری وی از تخیل در پرداخت احوال روانی شخصیتهای فرعی و توصیف مکانها و اشیاء،نیز به وضوح مشهود است.
کتاب «ازدحام بوسه» اثر نرگس مقصودی برپایه ی نخستین تجربه وی از سفر پیاده روی اربعین حسینی منتشر شده است. سفری که در سال های اخیر با وجود همه گیر شدنش در میان بخشی وسیع از جامعه ایران، به دلیل تنوع در انجام و اتفاقات پیش روی آن از جذابیت زیادی برای روایت برخوردار بوده است. «ازدحام بوسه» با وجود در اختیار داشتن راوی زن، در دام سانتی مانتالیسم روایت زنانه نیفتاده است. این اثر یک روایت حس برانگیز و جالب از این رویداد را روایت کرده است. کتاب از شرح چگونگی حرکت در این مسیر برای راوی شروع می شود. از آنچه او طلبیده شدن عنوان کرده است و در ادامه شرحی است پرتعلیق از آنچه بر او برای جمع کردن اسباب و آلات سفر رفته است و فراهم کردن مقدمات مالی و غیر مالی آن. نگاه مقصودی در کتاب و برای شرح سفرش نگاهی داستانی است. گویی شرح روایی اتفاقاتی که بر او رفته و سعی کرده به آن نمک و نگاه داستانی بیاندازد و برای مخاطب روایتی جذاب تر از یک گزارش صرف از آنچه دیده است بر جای بگذارد.