در کتاب حاضر، برای روشن کردن نقش و دیدگاه های سیاسی و دیپلماتیک «محمدعلی فروغی»، معروف به «ذکاء الملک» از دولتمردان پرآوازة فرهنگی، فلسفی، ادبی، حقوقی، سیاسی و دیپلماسی دوران معاصر ایران، برخی از مقاله ها، نامه ها و سخنرانی های سیاسی او، به نثر در آمده است. برخی از عنوان های موضوعی این کتاب عبارت است از: خطابة تاج گذاری؛ سخنرانی دربارة جامعة ملل؛ حقوق و امتیازات اعضای پارلمان؛ تشریح سیاست خارجی دولت و... .
کلیات شیخ سعدی گنجینه ای است که نمیتوان قدر و قیمت برای آن معین کرد اگر از دست و زبان کسی که از عهده ستایش او به در آید دست و زبان من نیست و مرا آن جسارت نباشد که قدم به این میدان گذارم.از نثرش بگویم یا از نظمش؟از حکمت و عرفانش بسرایم یا از اخلاق و سیاستش؟مراتب عقلی او را بسنجیم یا حالات عشقی؟غزلیاتش را یاد کنم یا قصایدش را؟به گلستانش دعوت کنم یا به بوستان؟ پس بهتر آن است که سخن را دراز نکنم و به همین کلمه قناعت ورزم که هر چند سر فرازانه میگویم که قوم ایرانی در هر رشته از علم و حکمتو ادب و هنرهای دیگر فرزندان نامی بسیار پرورانده ولیکن اگر هم بجز سعدی کسی دیگر نپرورده بود.تنها این یکی برای جاویدان کردن نام ایرانیان بس بود.مداحی از شیخ سعدی را زبان و بیانی مانند زبان و بیان خود او باید،اما هیهات که چشم روزگار دیگر مانند او ببیند.هفتصد سال از زمان او میگذرد و نه تنها مانند او ظهور ننموده بلکه نزدیک به او هم کم کس دیده شده است.گویی این شعر را درباره خود سروده است که: صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید
.. کلیات شیخ سعدی گنجینه ای است که نمی توان قدر و قیمت برای آن معین کرد. اگر از دست و زبان کسی برآید که از عهده ستایش او به درآید دست و زبان من نیست و مرا آن جسارت نباشد که قدم به این میدان گذارم. از نثرش بگویم یا از نظمش؟ از حکمت و عرفانش بسرایم یا از اخلاق و سیاستش؟ مراتب عقلی او را بسنجم یا حالات عشقی؟ غزلیاتش را یاد کنم یا قصایدش را؟ به گلستانش دعوت کنم یا به بوستان؟ پس بهتر آن است که سخن را دراز نکنم و به همین کلمه قناعت ورزم که هرچند سرفرازانه می گویم که قوم ایرانی در هر رشته از علم و حکمت و ادب و هنرهای دیگر فرزندان نامی بسیار پرورانده و لیکن اگر هم بجز سعدی کسی دیگر نپرورده بود، تنها این یکی برای جاویدان کردن نام ایرانیان بس بود. مداحی از شیخ سعدی را زبان و بیانی مانند زبان و بیان خود او باید، اما هیهات که چشم روزگار دیگر مانند او ببیند. هفتصد سال از زمان او می گذرد و نه تنها مانند او ظهور ننموده بلکه نزدیک به او هم کم کس دیده شده است. گویی این شعر را در باره خود سروده است که: میر بسیار بباید پدر پیر فلک را تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند براید