مجموعه غزل «حروف نام تو» اولین دفتر شعر حمیده پارسافر اهل استان مرکزی و دانشآموختۀ کارشناسی ارشد ادبیات فارسی است. عمده غزلهای این مجموعه، غزلهایی غناییاند که هر کدام از زاویهای متفاوت به عشق و آثار آن بر عاشق نگریستهاند. عشق گاهی از شاعر منِ تازه ساخته است: آمدی ای عشق! شکلی تازه از من ساختی کار آسانی نبود، از آه آهن ساختی معبدی خاموش بود پیش از این، اما مرا باز ای زرتشت من! اینگونه روشن ساختی... و گاه نبودش، شاعر را به ورطۀ ناامیدی میکشاند: نمیدانستم اندوهت مرا فرتوت خواهد کرد که یادت گونههایم را پر از یاقوت خواهد کرد چه میدانستم از جانکاهی شبهای تنهایی عبور کُندشان روح مرا مبهوت خواهد کرد... نگاه به عشق و عاشق و معشوق از زوایای گوناگون، غزلهای حمیده پارسافر را به آثاری خواندنی بدل کرده است که در مجموع، پازلی از حالات گوناگون عاشق در ذهن مخاطب میسازند. «حروف نام تو» شامل 33 غزل است که در 75 صفحه بهتازگی توسط انتشارات شهرستان ادب به چاپ رسیده است.
«صبح تازهدم» نام اولین اثر عاطفه جوشقانیان، شاعر غزلسرای اهل قم است که 45 غزل با مضمون عاشقانه و آیینی را شامل میشود. او دارای مدرک کارشناسی علوم تربیتی و کارشناسی ارشد نهجالبلاغه است. شاعر با زبان و ذوق سرشار خود توانسته غزلهایی با حال و هوایی لطیف بسراید: «ای آفتاب ردشده از شیشۀ باغها! بر تاروپود سبز چمن پا گذاشتی گلهای فرش، گرم پذیراییات شدند ممنون که پا به زندگی ما گذاشتی» اما آنچه در این کتاب قابل توجه است، زنانگی و مادرانگی این شاعر متولد 1371 است که از شخصیت او سرچشمه میگیرد و به شعرهای او نیز سرایت کرده است. «در دهان فنچمان تا میگذارم دانه را لذتی پر میکشد، پر میکند کاشانه را میتکانم گرد و خاک خستگی را باز هم تا بیایی آبوجارو میکنم این لانه را سیبی از روی درخت افتاد و انجیری رسید باد با شوقت فراهم میکند عصرانه را باز هم گفتی کنارم باش، چشم، اما بدان مینشانی در کنارت دختری دیوانه را» مجموعه غزل صبح تازهدم در ۱۰۰ صفحه بهتازگی توسط نشر شهرستان ادب به چاپ رسیده است.
مجموعه رباعی «آنات» اولین دفتر شعر حامد طونی، دانشآموختۀ فلسفه در مقطع دکتری، اهل لرستان است. این کتاب شامل 82 رباعی است که به شش بخش تقسیم شده است و هر بخش با تک مصراعی از یکی از رباعیات آغاز میشود.حامد طونی در آنات، آینهایست که جهان اطراف خود را به تصویر میکشد؛ جهانی که از تجربۀ زیستۀ او، سیر مطالعات و شیوۀ نگاه او به طبیعت پیرامونش نشأت میگیرد. شاعر گاهی درخت را چنین تماشا میکند: «دیدم که درخت با هزاران انگشت اینسو آنسو تو را نشانم میداد» و گاه برای آسمان شب، چنین قصهای میسراید: «بیخواب پی همنفسی میگردد بیتاب پی دادرسی میگردد انگار که هر شب آسمان، ماه به دست تا صبح به دنبال کسی میگردد» قالب رباعی بیش از هر قالب دیگری در شعر فارسی نیازمند کشف است و اشعار حامد طونی پر از کشف است. او شاعرها را چنین روایت میکند: «هم خواستهاند مانکنی زیبا را هم کارگر و مشاور و نانوا را در شهر نیاری به منِ شاعر نیست گشتم همۀ نیازمندیها را» مجموعۀ این کشفها و ساختارهای قدرتمند در سرایش رباعی، آنات را به اثری خواندنی و سرشار از شگفتی بدل کرده است.