عمّان سامانی، شهرت نورالله بن عبدالله، متخلصّ به عمّان و ملقّب به تاج الشعرا، شاعر قرن 13 و 14 ق.(متولد 1264 و متوفای 1322 ق.)است. عمّان اهل سامان (واقع در چهارمحال و بختیاری) و در نجف مدفون است. اثر کم حجم ولی پربار و پرتأثیر او، گنجینة الاسرار است که در سراسر این اثر عرفانی، عشق او به اهل بیت موج می زند.
یوسفعلی میرشکاک، در این دفتر مجموعه ای از شعرهای خود را که در مدح و منقبت امیرالمؤمنین علی علیه السّلام است در چند قالب گنجانده است: رباعی، دوبیتی، غزل، مخمس، قصیده، شعر نیمایی، و شعر آزاد؛ و تقریباً همة قوالب متعارف شعر معاصر را در این مدایح آزموده است. ای صبح ازل خیالی از خندة تو شاهان و پیمبران همه بندة تو با من نظری کن که نباشم در حشر شرمندة آن که نیـست شرمندة تو زبان شاعر روان و بدون پیچش است و شعرها مناسب مجالس مدّاحی. مدح ها همه پی رنگ حقیقت و عرفان دارند و از اغراق های پوچ به دورند. میرشکاک اعتقادش را در این شعرها آورده است.
اگر بخواهیم در شعر پس از نیما به دنبال سبک های شناخته شده شعر فارسی بگردیم به یقین، شعر سهراب سپهری به اعتبار عملکرد ظریف و دامنه دار قوۀ خیال و نقش آفرینی های ذهن و پیچ و تاب های زبان، به شعر سبک هندی تعلق خواهد گرفت. بیدل دهلوی نیز، میراث دار صائب و اقمار او در سبک هندی است و گرچه زبانش چندان پیچش دارد و معانی اش چندان تو بر توست که شعرش "بی معنی" می نماید، اما شعر سپهری با شعر او مشابهت های فراوان دارد. بیدل و سپهری هر دو در فضایی دم می زنند که سرپناهش سوررئالیسم پیشرفته است.
"سلامان و ابسال" منظومه ای رمزی و عرفانی به زبان فارسی از عبدالرحمن جامی است که حدود 1130 بیت دارد. داستان سلامان و ابسال روایت های مختلف دارد که جامی در این منظومه داستان را برابر روایت هرمسی و ترجمه حنیف بن اسحاق سروده است.