این کتاب اثری است از تروی کامینگز که توسط نیلوفر امنزاده به فارسی روان ترجمه شده است. این کتاب را نشر پرتقال منتشر کرده و در اختیار نوجوانان علاقه مند به مطالعه قرار داده است. «الکساندر باپ موقعی که صدای جیغ را شنید، تقریبا به خانه رسیده بود. صدا از توی خانهی آنها میآمد. او با عجله شروع به دویدن کرد و خودش را به خانه رساند. پدر توی ایوان بود و داشت بالا و پایین میپرید و جیغ میکشید. الکساندر داد زد:« پدر؟ چی شده؟» او با هیولاهای بادکنکی، سایههای خرابکار، ماهیهای زیرزمینی و چند موجود عجیب و غریب دیگر جنگیده بود. الکساندر اول ایوان خانه را خوب نگاه کرد، بعد چشم چرخاند و توی حیاط را با دقت بررسی کرد. خبر از هیولاها نبود. با خودش گفت: «اوه! هیچ چیزی به پدر حمله نکرده، او از خوشحالی دارد بالا و پایین می پرد!» پدر گفت:« یک خبر خوب ال. بالاخره رسید!»
«داستان کوتاه» ژانری مهم در ادبیات است که کمتر به آن پرداختهشده است. در طول تاریخ تعریفهای مختلفی برای داستان کوتاه ارائهشده است. متداولترین تعریف آن «داستانی است، که بتوان آن را در زمان کوتاهی مطالعه کرد و به پایان رساند.» دانشنامهی بریتانیکا داستان کوتاه را نوشتهای تعریف میکند که از رمان کوتاهتر است و شخصیتهای کمتری در داستان داخلت دارند. اما بهترین و مشهورترین تعریف را ادگار آلنپو، نویسندهی آمریکایی، از داستان کوتاه دارد. او در کتاب فلسفهی نگارش میگوید:« داستان کوتاه آن است که کوتاهتر از رمان باشد و بیشترین زمانی که برای مطالعه باید برای آن صرف کرد، بین 30 دقیقه تا دو ساعت باشد.» آلنپو میگوید:«داستان کوتاه برخلاف رمان باید تنها یک خط داستانی داشته باشد و تنها یک شخصیت اصلی داشته باشد.» در تاریخ ادبیات غرب داستاننویسهایی وجود دارند که داستان کوتاههایشان مشهورتر و جذابتر از رمانهایشان است.
کتاب داستان های ماشین تحریر، مجموعه ای از داستان های کوتاه نوشته ی تام هنکس است که اولین بار در سال 2017 منتشر شد. داستان های شگفت انگیز این مجموعه به خوبی نشان می دهند که برنده ی دو جایزه ی اسکار، تام هنکس، علاوه بر استعداد کم نظیرش در بازیگری، توانایی های بالایی در نویسندگی نیز دارد. در داستان های ماشین تحریر با شخصیت های جالبی رو به رو می شویم: مهاجری اهل اروپای شرقی که پس از فروپاشی خانواده و زندگی اش به واسطه ی جنگ داخلی، به نیویورک می آید؛ مردی که به شهرت می رسد و باید تصمیم بگیرد که آیا زندگی جدیدش، علایقش را خراب کرده یا نه؛ میلیاردی عجیب و غریب به همراه دستیارش به آمریکا می روند و تجربه های شگفت انگیزی را از سر می گذرانند. کتاب داستان های ماشین تحریر، اثری غافلگیرکننده، هوشمندانه و دلگرم کننده است و به عنوان اولین مجموعه از داستان های کوتاه نوشته شده توسط تام هنکس، بدون تردید طرفداران بی شمار این ستاره ی بزرگ سینما را راضی نگه خواهد داشت.
بارنز در کتاب هیاهوی زمان، زندگی دیمیتری شوستاکوویچ آهنگساز مشهور روس و یکی از معروفترین آهنگسازان قرن بیستم را به تصویر کشیده است. درواقع این داستان را باید نگاهی متفاوت به شوروی سابق در دوران حکومت استالین و جنگ جهانی دوم دانست. بارنز در داستان هیاهوی زمان، نبرد شاستاکویچ با وجدانش را بسیار جذاب به تصویر میکشد. او در مقدمه کتاب خود تاکید کرده که در روسیه استالینی یافتن حقیقت کار دشواری بود چه رسد به حفظ آن؛ بنابراین با توجه به جو امنیتی حاکم بر این کشور، یافتن اطلاعات دقیق و معتبر درخصوص زندگی این نابغه موسیقی بسیار دشوار بود.
نویسنده: فرانتس کافکا مترجم: علی اصغر حداد انتشارات: ماهی
کتاب داستان های کوتاه کافکا، مجموعه ای از داستان های کوتاه نوشته ی یکی از بزرگترین نویسندگان اروپا، فرانتس کافکا است که اولین بار در سال 1946 به چاپ رسید. کافکا در داستان های کوتاه عمیق و اسرارامیز خود، بینشی وهم آلود از جهانی را ارائه می کند که افراد در آن با احساس گناه، بیگانگی و اضطراب دست و پنجه نرم می کنند و در جست و جویی بی ثمر برای رسیدن به سعادتمندی هستند. آلبر کامو عقیده دارد که هنر کافکا، در وادار کردن مخاطب به خواندن دوباره ی داستان های او نهفته است و همین مسئله باعث می شود که کتاب داستان های کوتاه کافکا در زمره ی ماندگارترین آثار ادبی دنیا قرار بگیرد. کافکا یکی از بهترین نویسندگان برای آن دسته از مخاطبینی است که دوست دارند پندارهای فلسفی و جهان بینی خود را به چالش بکشند.
یادداشتهای یک پزشک جوان مجموعه داستانهایی از میخاییل بولگاکوف نویسندهٔ بزرگ ضد کمونیسم روس است. حرفهٔ اصلی بولگاکف پزشکی بود. او در اواخر سپتامبر سال ۱۹۱۶ به اتفاق همسرش، تاتیانا لاپّا، راهی بیمارستان قصبهٔ دورافتادهٔ نیکولسکویه در ایالت اسمولنسک شد. خاطرات این دوره از زندگی و کار پزشکی او در مجموعهٔ داستانهای کتاب حاضر بازتاب یافته است. داستانهای این مجموعه در زمان زندگی بولگاکوف بهصورت جداگانه در نشریات به چاپ میرسیدند و البته اکثر آنها دارای عنوان فرعی یادداشتهای یک پزشک جوان بودند. بولگاکوف در سالهای بعد نیز در نامههایش از قصد خود برای تنظیم اثری با همین عنوان سخن گفته بود، ولی این کار را انجام نداد. ناهماهنگیهایی هم که ممکن است در داستانها به چشم بخورد از همین مسئله ناشی میشود. یادداشتهای یک پزشک جوان براساس واقعیت نوشته شده و بولگاکوف تقریباً همهٔ رویدادهای توصیفشده در داستانها را شخصاً تجربه کرده و از سر گذرانده بود. پژوهشگران براساس اسناد و مدارک و بهویژه با استناد به خاطرات همسر اول نویسنده، بسیاری از شباهتهای موجود میان داستانها و زندگی واقعی بولگاکوف را مشخص کردهاند که در کتاب به صورت زیرنویس به آنها اشاره شده است. از این شباهتها بهراحتی میتوان نتیجه گرفت که بولگاکوف بههیچوجه در شرح خدمات پزشکی خود در کتاب غلو نکرده و واقعا وقت و دانش و نیروی خود را از جان و دل در خدمت بیماران گذاشته بود.