«قلب سگی» رمانی طنز و انتقادی و ضد کمونیستی، نوشته میخاییل بولگاکف، نویسنده بزرگ روس است. میخاییل آفاناسییویچ بولگاکوف از مشهورترین و پرخوانندهترین نویسندگان سدهٔ بیستم روسیه است. آثار او نهفقط در ادبیات روسیه، بلکه در ادبیات جهان نیز جایگاه والایی دارند و به بسیاری از زبانهای دنیا برگردانده شدهاند و پژوهشگران روس و غیرروس آنها را تحلیل و بررسی کردهاند. داستانها و نمایشنامههای بولگاکوف در خیلی از کشورهای دنیا روی صحنهٔ تئاتر و بر پردهٔ سینما به نمایش درآمدهاند؛ هرچند نویسنده در زمان حیات از چنین توجهی بینصیب ماند و مهمترین آثار او تنها چند دهه پس از مرگش امکان انتشار پیدا کردند. «قلب سگی» ماجرای پروفسوری به اسم فیلیپ فیلیپوویچ براوژنسکی است که برای آزمایش خود یک سگ زخمی را از خیابان پیدا میکند و با همکاری دستیارش، با یک عمل جراحی سخت، سگ را تبدیل به انسان میکند و برای این کار غده هیپوفیز یک جسد را در جمجمه سگ میگذارد. سگ کمکم به شکل انسان درمیآید و توانایی حرفزدن پیدا میکند. اما فاجعه اینجا است که براوژنسکی هیپوفیز یک مجرم سابقهدار را در بدن او کار گذاشته و سگ رفتارهای عجیب و زنندهای دارد و برای خود اسمهای عجیبی میگذارد. بولگاکف جوانیاش را در دوران انقلاب ۱۹۱۷روسیه گذراند و شاهد چهار بار دست به دست شدن قدرت در شهر کییف، زادگاهش بود. او یک نویسنده ضد کمونیسم بود و در این داستان هم سگ را نماد مردم روسیه معرفی کرده که در حکومت کمونیستی زیر ستم و خشونت بودند. جراح هم نماد حزب کمونیست است یا شاید خود لنین و عمل پیوند هم نشانه انقلاب. بولگاکف این اثر را چندماه بعد از مرگ لنین نوشت و همه، آن را یک تمثیل برنده از انقلاب روسیه دانستند.