انسان از هزارههای پیشین تا همین امروز با اساطیر درگیر بوده و بیوقفه زندگیاش با حضور آنها گذشته است. کمتر متفکر، هنرمند و ادیبی را میتوان نام برد که مسئلهی اساطیر و نقششان در تاریخ بشر و زیست – جهان انسان برایش واجد اهمیتی ویژه نباشد. اسطورهها چه از نوع متقدم و چه از نوع متاخرشان، چنان بر همهی جنبههای زیستن ما در جهان سایه انداختهاند که از جزئیترین و خصوصیترین لحظههای زندگی مثل زندگی زناشویی تا عمومیترین وضعیتها مثل حضور در مراسم تدفین، به آنها مرتبطند. سیروس شمیسا که سالهای متمادی عمرش را به نوشتن و پژوهش در حوزههای مختلف فرهنگ، هنر، ادبیات، فلسفه، روانشناسی و ... گذرانده، مجموعهی یادداشتهایی که طی سالیان دربارهی اسطورهها نوشته را در قالب کتاب «اساطیر و اساطیروارهها» گرد آورده است. این یادداشتها که ماحصل تدقیق و تعمق در پدیدههای پیرامونی نویسنده است، از چیستی و چرایی اسطورهها تا نسبتشان با تاریخ، ادابیات، هنر، سیاست، دین و ... را در برمیگیرند. شمیسا از تماشای یک فیلم سینمایی گرفته تا حضور در مراسم عید پاک در واتیکان را جرقههایی در نوشتن یادداشتها این کتاب میداند و با توجه به وسعت نظر و دامنهی وسیع معلومات و قوهی تحلیلاش، مجموعهای خواندنی را به نام اساطیر و اساطیروارهها عرضه کرده است.
تاریخ دو سدهی اخیر ایران چند چهرهی درخشان دارد که فارغ از هر دیدگاه و مشی فکری و سیاسی، کارهای بزرگشان در زمینهی آموزش، ترجمه و تالیف، آن هم در مقام اولینها و بنیانگذران، تا ابد نامشان را در اذهان تاریخ جاودانه میکند. امثال علامه دهخدا، محمدعلی فروغی، علی اصغر حکمت، ایرج افشار، فریدون آدمیت، احمد آرام و ... . احمد آرام یکی از این نامهای خجسته و درخشان است که آموزگاری، مدیریت آموزشی و فرهنگی، تالیف کتب درسی و آموزشی، دایرهالمعارفنویسی و فرهنگنویسی و ترجمه از زبانهای فرانسه، انگلیسی و عربی، همه و همه بخشی از فعالیتهای اوست. کتاب «احمد آرام و سهم او در واژهگزینی و تاریخنگاری» نوشتهی «غلامعلی حداد عادل» جایگاه رفیع او در حوزهی زبان و سبکاش در ترجمه را زیر نظر قرار داده و خدمتی که به واسطهی تسلطاش بر زبانهای مبدا و مقصد به زبان فارسی و گسترش دانش از طریق ترجمه انجام داده است. احمد آرام که زبان عربی را خارج از دارالفنون و با علاقهی شخصیاش فرا گرفته بود، چنان در یادگیری این زبان کوشا بود که در 24 سالگی اولین مقالهی تالیفیاش به زبان عربی در مجلهی «العرفان» لبنان منتشر شد. همین قرابت شخصی آرام به زبان عربی موجب شد عمدهی کارهای مهم و بزرگ او در ترجمه و واژهگزینی در ترجمهی آثار بزرگ علمی و اسلامی از زبان عربی به فارسی باشد و کتاب حاضر نیز بیشترین تکیه و بررسیاش را بر این آثار گذاشته است. کتاب «احمد آرام و سهم او در واژهگزینی و تاریخنگاری» به دلیل وسعت دامنهی بررسی و همچنین اهمیت کار استاد آرام، یکی از بهترین منابع برای پژوهشگران حوزهی تاریخ، ترجمه و زبانشناسی است و میتواند کمکحال دانشجویان همهی این حوزهها باشد.
فرهنگ نویسی فارسی یکی از زمینه هایی است که در دوره ای به ویژه در شبه قاره رونق و اهمیت فراوانی داشته است. ناز بین آثاری که دربارۀ آن ها فرهنگ اختصاصی تدوین شده ، به نظر می رسد مثنوی،آثار سنائی،دیوان حافظ و برخی دیگر از متون مشهور فارسی خواستار و در نتیجه رونق بیشتری داشته است.شاهنامۀ فردوسی هم از متونی است که در شبه قاره خیلی زود و جدی بدان پرداخته شده است. یکی از واپسین فرهنگ لغت های اختصاصی شاهنامه در شبه قاره،کتاب معیار لغات قویم اثر میرزامحمد کشمیری متخلّص به “مجرم” است. این کتاب براساس نسخۀ منحصربه فرد آن محفوظ در “مجموعۀ آذر” کتابخانۀ دانشگاه لاهور تصحیح و با نوشتن مقدمه ای نسبتا مبسوط در شرح حال و آثار مولف و سرنوشت کتاب چاپ شده است.
"آذربایجان و شاهنامه" که "تحقیقی درباره جایگاه آذربایجان، ترکان و زبان ترکی در شاهنامه و پایگاه هزارساله شاهنامه در آذربایجان" را دربردارد، اثری است به کوشش سجاد آیدنلو که عمده ی هدفش تمرکز بر شفاف سازی نقش و جایگاه آذربایجان در داستان های شاهنامه می باشد. "آذربایجان و شاهنامه" پاسخی مستند و علمی به تمام شک و شبهه هایی است که تعدادی از منتقدان به متن شاهنامه و شخص فردوسی وارد ساخته اند و مطالعه ای این اثر به قلم"سجاد آیدنلو" که خود زاده ی آذربایجان و پژوهشگری آذری زبان است، می تواند پاسخگوی بسیاری از پرسش ها و نقدهایی باشد که در این زمینه به شاهنامه وارد شده است. اثر ارزشمند "آذربایجان و شاهنامه" در هفت فصل تنطیم شده که فصل نخست با عنوان "آذربایجان در شاهنامه" از نظر تاریخی به بررسی نقش آذربایجان از هر دو جنبه ی حماسی و اساطیری در داستان های شاهنامه پرداخته است. فصل دوم با عنوان "ترک / ترکان در شاهنامه" به مقایسه ی تاریخی و بررسی تفاوت های تورانیان در شاهنامه با ایرانیان هم تبار و همسایگان شرق و شمال شرق ایران پرداخته است و فصل سوم به بررسی "زبان ترکی در شاهنامه" اختصاص داده شده است. در فصل چهارم حضور "آذربایجان در روایت های ملّی- پهلوانی ایران (خارج از شاهنامه)" بررسی شده است و پس از آن فصل پنجم با سیزده بخش، "شاهنامه در آذربایجان" را زیر ذره بین برده است. فصل ششم برجسته ترین " شاهنامه شناسان و شاهنامه پژوهان آذربایجانی" را معرفی نموده و نهایتا در فصل هفتم کتاب "آذربایجان و شاهنامه" به "بررسی نظریات منتقدان آذربایجانی فردوسی و شاهنامه" پرداخته شده و هفتاد و شش عنوان از این نقدها در این بخش بیان شده است.
علیاشرف صادقی (زادهٔ ۲۵ اردیبهشت ۱۳۲۰ در قم) زبانشناس ایرانی، استاد بازنشستهٔ دانشگاه تهران و عضو پیوستهٔ فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. او بهعنوان چهرهٔ ماندگار در حوزهٔ ادبیات معرفی شدهاست.صادقی در ۲۵ اردیبهشت ۱۳۲۰ در خانوادهای مذهبی در قم بهدنیا آمد. پدرش معلم و پدربزرگش، اشرفالواعظین، واعظ بود. پدرِ پدربزرگش نیز مجتهد بود. صادقی، پس از تحصیلات ابتدایی و متوسطه در حکیم نظامی قم ، در ۱۳۳۸ به دانشگاه تهران رفت و در ۱۳۴۱ لیسانس ادبیات فارسی گرفت
کتاب "زیباشناسی سخن پارسی" مجموعهای سه جلدی است که توسط میر جلال الدین کزازی تالیف شده است. این کتاب با ارزش را نشر مرکز منتشر کرده است. در این سه جلدی نویسنده تلاش کرده است به سه قلمرو اصلی سخن پارسی بپردازد. بنابراین این سه جلد در کنار یکدیگر یک کل را می سازند و یکی بدون در نظر گرفتن محتوای دیگری ناقص می ماند. این اثر مورد توجه بسیاری از پژوهشگران در حوزه زیبایی شناسی قرار گرفته است و در نوع خود منحصر بفرد است. این پژوهش که توسط میر جلال الدین کزازی صورت گرفته است می تواند به عنوان یک منبع معتبر مورد استفاده دانشجویان و علاقه مندان به این حوزه قرار گیرد. بی شک این کتاب سهم بزرگی در ساختن پیشینه پژوهش های آینده در زمینه زیبایی شناسی زبان خواهد داشت و بی شک نمی تواند نقش آن را نادیده گرفت. هر یک از کتابهای آن به بررسی یکی از سه قلمرو اصلی زیباشناسی سخن، بیان و معانی و بدیع، میپردازدجلد اول: «بیان»: به بررسی بیان، یکی از سه قلمرو زیباشناسی سخن (فنون باغت) میپردازد و شیوههای گوناگونی را که سخنور برای بازگفت و بازنمود اندیشهی خویش، به گونهای زیبا و هنری، به کار میگیرد بر میرسد. .