النا فاویلی (Elena Favilli) و فرانچسکا کاوالو (Francesca Cavallo) با کتاب داستانهایی برای دختران بلند پرواز (Good Night Stories For Rebel Girls) شما را با خود به سفری منحصر به فرد همراه میکنند. این اثر فوقالعاده، داستان زندگی حقیقی زنانی جسور و با اراده را به تصویر میکشد که قطعاً الگوی بسیار مناسبی برای تمام دختران و زنان در هر جای دنیاست. نویسندگان این اثر، زنانی تحسین شده از هر زمان و از هر نقطه از دنیا را برگزیدهاند که از طیف فرهنگ و شرایط محتلف هستند. کتاب حاضر ماجرای زندگی زنانی فضانورد، ریاضیدان، پزشک، ورزشکار، سیاستمدار، دریانورد و ... را روایت میکند که همانند افسانهها حیرتانگیز و جذاب است. شخصیتهای این کتاب شاهزاده خانمهایی زیبا نیستند بلکه زنانی قدرتمند هستند که با حرفه و فعالیت خود جایگاه زنان در دنیا را تغییر دادهاند. چه دختران و چه پسران با خواندن این کتاب میتوانند حس اعتماد به نفس و اراده را در خود تقویت کرده و همانند این زنان به افرادی برجسته در جامعه تبدیل شوند. زنان کتاب داستانهایی برای دختران بلند پرواز، بیعدالتیهای جنسیتی را کنار گذاشته و خود را تسلیم شرایط سخت نکردهاند. هر کدام از آنها کارهایی بزرگ و ویژه را انجام دادهاند که برخی از آنها را تا ابد در تاریخ ماندگار کرده است و بعضی از آنها نیز همچنان نزد مردم گمنام هستند. این کتاب میتواند منبعی الهام بخش و تشویق کننده برای دخترانی باشد که آرزوها و افکاری بلند پروازانه دارند اما زمانی که با مانعی مواجه میشوند، از تصمیمات خود منصرف میشوند.
کودکان گاهی اوقات بعضی از بزرگ ترین پرسش های زندگی را مطرح می کنند، در مورد زمان ، مرگ و میر ، خوشبختی و معنای زندگی. با این وجود ، غالبا کنجکاوی ذاتی آنها شکل نمی گیرد و با افزایش سن ، سوال از بین می رود. این کتاب با معرفی مفاهیم فلسفی در دسترس از 25 متفکر معروف ، به برخی از سوالات پیچیده تر آنها پرداخته است ، که در سناریوهای روزمره قابل مقایسه است. کتاب "ایده های بزرگ برای دختران و پسران بلندپرواز" نوشته آلن دوباتن در قالب پرسش و پاسخ تعاملی ارائه شده است تا ما را با چهره های برجسته فلسفه از سراسر جهان و از همه دوره ها آشنا کند و به ما نشان می دهد که چگونه ایده های آنها همچنان اهمیت دارد. با بحث در مورد برخی از پر جنب و جوش ترین و اساسی ترین ایده های فلسفی تاریخ ، این کتاب به عنوان مقدمه ای ایده آل برای موضوع و همچنین راهی جذاب برای باز کردن مکالمات بین کودکان و بزرگسالان در مورد بزرگترین سوالاتی است که همه ما با آن روبرو هستیم. کودکان و نوجوانان فیلسوف به دنیا می آیند. بی آنکه کسی تشویق شان کند، بعضی از بزرگ ترین پرسش های زندگی را مطرح می کنند. کتاب ایده های بزرگ برای دختران و پسران بلندپرواز می کوشد غریزۀ فلسفی طبیعی ما را به کار بگیرد و با معرفی و توضیح بعضی از درخشان ترین ایده های فلسفی آن را پرورش بدهد. این کتاب ما را به دیدار با شخصیت های پیشگام فلسفه از سراسر جهان و از همۀ دوره ها می برد و کمک می کند مسائل زندگی را بهتر درک کنیم و در حل آن ها مهارت بیشتری کسب کنیم. ایده های بزرگ برای دختران و پسران بلندپرواز چندی در فهرست کتاب های پرفروش آمازون جای گرفت و روزنامهٔ گاردین آن را بهترین کتاب سال ۲۰۱۸ برای نوجوانان اعلام کرد. این کتاب، که شور و تحسین زیادی را برانگیخته، برای گروه های سنی مختلف مناسب است.
چه پسر چه دختر هیچ فرقی نمی کند! داستان های واقعی دختران و پسرانی که ایستادگی کردند و سرآمد شدند. داستان های واقعی و خارق العادهٔ بیشتری دربارهٔ پسران و دختران و زنان و مردانی که در بهتر کردن دنیا کوشیده اند. جرأت کنید و خودتان باشید تا به آرزوهایتان برسید...
قاتـل واقـعی تـروتسکی چه کسی بـود؟ چگونه گزارش محرمانۀ جنایات استالین منتشر شد؟ نقش سازمانهای امنیتی در سـرکـوب جـنـبـشهـای آزادیـخـواهـانۀ مجارستان و چکسلواکی چه بود؟ چگونه بوریس یلتسین گورباچف را سرنگون کرد؟ پوتین، سرهنگ گمنام کا.گ.ب. چطور از جنگ چچن برای کسب قدرت سود برد؟ آقای ایـکس و پاتریک پنو در این کتاب میکوشند ضمن پاسخ دادن به این پرسشها خواننده را با سازوکار پیچیده و مخوف سازمانهای امنیتی روسیه آشنا کنند. آقای ایکس کیست؟ هیچکس نمیداند. اما او از ده سال پیش اسرارش را در رادیو «فرانسانتر» فاش میکند. ماموریتی خطـرناک برای افـشای بـیرحمانهترین عملیاتهای مخفی معاصر.
شعرهای کتاب دوستی، مثل شعرهای دیگر محمود کیانوش، در مجموع با شعرهای شاعران دیگر یک تفاوت اساسی دارد و آن برکنار ماندن از جریان نهفتۀ «معامله»ای است وسوسهانگیز و فریبنده بین «شاعر» و «مردم»، بیآنکه هیچیک از دو طرف معامله از ماهیت و اثرات اجتماعی و فکری و ادبی آن آگاهی و شناختی داشته باشند. توضیح دربارۀ این معاملۀ پنهان و همچنین تحلیل ویژگیهای شعر ایرانی و این که چرا شعر ایرانی شعر جهانی نیست، موضوع مقدمۀ مفصل این کتاب است.
این کتاب به شما میگوید چطور با دنبال نکردن اخباری که ذهن شمار ا بهم میریزد، زندگی شادتر و آرامتری داشته باشید. این اثر مانیفستی برای زندگی شادتر و آرامتر و عقلانیتر است. امروزه دیجیتالسازی اخبار را از یک سرگرمی بیضرر به یک سلاح کشتار جمعی تبدیل کرده که مستقیماً سلامت روانی انسان را نشانه گرفته است. باید از سر راهش کنار برویم. نکتهٔ مهمی که اینجا باید به آن توجه شود این است که شما با محدود کردن شنیدن اخبار چیزی را فدا نمیکنید بلکه چیزهای ارزشمندی به دست میآورید: زمان بیشتر و نگرشی تازه برای تشخیص آن چیزهایی واقعاً مهم است و آنچه شما را واقعاً خوشحال میکند. رولف دوبلی عقیده دارد تزهای این کتاب منعکسکنندهٔ شفافترین و درستترین نظرگاهی است که تا تاریخ انتشار توانسته به آن دست یابد. او درباره انگیزه و شروع نگارش کتابش میگوید: دوازدهم آوریل ۲۰۱۳ به روزنامهٔ گاردین دعوت شده بودم تا دربارهٔ کتابم هنر شفاف اندیشیدن که تازه نسخهٔ انگلیسیاش چاپ شده بود صحبت کنم....سردبیر آلن راسبریجر۱ کارمندانش را جمع کرد. اتاق بهآرامی پر از روزنامهنگار شد، تا اینکه حدوداً پنجاه نفر از آنها قهوهٔ صبحگاهی به دست جلوی من ایستاده بودند و پچپچکنان در انتظار اینکه راسبریجر مرا معرفی کند. همسرم با من آمده بود و من دستش را محکم در دستم میفشردم، انگار میخواستم با این کار بر اعصابم مسلط بشوم. اینها درخشانترین ذهنها در یکی از برجستهترین روزنامههای جهان بودند و به من این امتیاز منحصربهفرد داده شده بود تا نقطهنظراتم را که برگرفته از جهان علوم شناختی بود با آنها در میان بگذارم، به این امید که یکی از آنها دربارهٔ کتاب من مطلبی بنویسد. راسبریجر بعد از اینکه گلویش را صاف کرد، بلند شد ایستاد و با لحن سرد و طعنهآمیزی گفت: «داشتم وبسایت شما را میدیدم که چشمم خورد به مقالهٔ جدیدتان. دلم میخواهد در مورد آن مقاله صحبت کنید، نه در مورد کتاب جدیدتان». من برای چنین چیزی آمادگی نداشتم. آنچه مهیای گفتنش بودم ملاحظاتی بود تمرینشده و متقاعدکننده و تنظیمشده درباب کتاب هنر شفاف اندیشیدن که امیدوار بودم بدون هیچ تغییری به صفحات گاردین راه پیدا کند. حرفهایم را قورت دادم. مقالهای که راسبریجر در وبسایت من دیده بود، فهرستی بود از مهمترین استدلالها علیه استفاده از چیزی که این متخصصان محترم زندگی خود را وقف تولید آن کرده بودند: اخبار. احتیاط را گذاشتم کنار و شروع کردم به ارائهٔ دلایلی مبنی بر این که چرا باید از اخبار دوری گزید. حالا به جای اینکه روبروی پنجاه نفر همفکر ایستاده باشم درواقع با پنجاه مخالف مواجه شده بودم. درحالیکه از هر طرف زیر نگاه خیرهشان بودم، سعی کردم تا حد ممکن آرام بمانم. بعد از بیست دقیقه، گفتارم را با این نتیجه جمعبندی کردم: «صادقانه بگوییم: خانمها و آقایان، آنچه شما اینجا انجام میدهید اساساً سرگرمی است». سکوت حکمفرما شد. میتوانستید صدای افتادن سوزن را بشنوید. راسبریجر چشمهایش را تنگ کرد، نگاهی به اطراف انداخت گفت: «میخواهم استدلالهای آقای دوبلی منتشر شود، امروز.» چرخید و بدون خداحافظی اتاق را ترک کرد. روزنامهنگاران هم به دنبالش رفتند. هیچکس به من نگاه نکرد. هیچکس حتی یک کلمه هم نگفت. چهار ساعت بعد نسخهٔ کوتاهشدهای از مقالهٔ من در وبسایت گاردین بود. خیلی زود ۴۵۰ نظر از خوانندگان زیر پست گذاشته شده بود -حداکثر تعدادی که وبسایت اجازه میداد. مطلب من با عنوان «خبر برای شما بد است» بهشکلی پارادوکسیکال بدل به یکی از پرمخاطبترین مقالههای آن سال روزنامهها شد. کتابی که در دست شماست بر اساس این مقالهٔ جنجالی دوبلی نوشته شده، اما شامل چیزهای بسیار بیشتری است: دلایل بیشتری برای عدم مصرف (یا پیگیری) اخبار، تحقیقات بیشتر در مورد تأثیر خواندن اخبار و نکات بیشتر در مورد چگونگی ترک این عادت. خواندن کتاب دیگر اخبار نخوانید را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم اگر میخواهید از کوران اخبار در امان باشید و زندگی شادتر، عاقلانهتر و آرامتری داشته باشید این کتاب را به شما پیشنهاد میکنیم.