در این نمایشنامه كه ایبسن آن را در سال 1879 نوشته است ‹‹نورا›› زن جوان زندهدل و پر نشاطی است كه برای نجات شوهر خود ‹‹هلمر›› از یك بیماری سخت و خطرناك، و تحصیل مخارج مداوای او، پنهانی از شوهر، امضای پدر خود را برای گرفتن وامی جعل میكند. اگر پدرش ناگهان نمرده بود مسلما حاجت او را بر میآورد و پول مورد نیاز او را به او تسلیم میكرد. ‹‹كروگستاد›› وامدهنده، كارمند بانكی است كه مدیریت آن به عهده هلمر واگذار شده و هلمر با سابقه آشنایی به ذات خبیث كروگستاد در صدد اخراج او از بانك برآمده است.