انسان همواره در طول تاریخ آرزوی پرواز داشته است. از داستانهایی که دربارهی قالیچههای پرنده نوشته شده تا روزگار برادران رایت و اختراع هواپیما، تا امروز که انسان قدرت پرواز به ماورای کرهی زمین را دارد پرواز ذهن نویسندگان زیادی را به خود مشغول کرده است. آنتوان دوسنت اگزوپری هوانورد فرانسوی نویسندهایست که پرواز الهامبخش او در تمام آثارش است. او پرواز را مایهی رهایی انسان از روزمرگیها و دردهای زندگی مدرن میداند و خودش نیز از زندگی به پرواز پناه میبرد. زمین انسانها خاطرات سنت اگزوپری است که پرده از روح خالق شازده کوچولو بر میدارد.
شازده کوچولو، که در اخترک ب۶۱۲ ساکن است روزی تصمیم میگیرد سفر کند. او در سیارهاش گلی دارد که حسابی مغرور است اما دوستش دارد. شازده کوچولو وقتی به زمین میرسد، مردی را میبیند که خلبان هواپیمایی است که خراب شده است. دوستی و رابطهی عمیق و زیبایی بین شازده کوچولو و خلبان شکل میگیرد. این دوستی به مرد کمک میکند تا معنای زندگی واقعی را پیدا کند. خلبان دوباره به یاد میآورد که زندگی کردن بدون سوال پرسیدن، بدون عشق و بی حضور بچهها بیمعنا است. شازده کوچولو در سفرش آدم بزرگهای عجیب غریبی را میبیند که هرکدام دلایل عجیب غریبی برای کاری که انجام میدهند دارند و مرتب یادآوری میکند که این آدم بزرگها راستی راستی عجیبند...