اینکتاب تعدادی داستان کوتاه برای نوجوانان دارد که درباره مدافعان حرم شهر سامرا هستند. مدافعان حرمی که در سامرا با داعش میجنگند و زمانی که داعش به حرم امام هادی (ع) نزدیک میشود و قصد نابودی اینمکان مقدس را دارد، فرشتههایی با حکم جهاد آیتالله سیستانی، به دفاع از حرم سامرا میپردازند. داستانهای اینکتاب درباره مقاومت رزمندگان حشدالشعبی است که بهترتیب عبارتند از: کوهشکن، زخم خنجر، نور سفید، رواقداران، سیاهروشن، گلدستههای خاکی، شهر هزارچهره.
رمان در ۴ فصل به نامهای آتش، باد، آب، خاک روایت میشود. زنان در این داستان نقشی پررنگ دارند و مدافعا حرم هم یکی دیگر از محورهای داستان هستند. در این داستان، عشق، سرخوشیهای نوجوانانه، جنون و انتقام و جنگ در هم آمیخته است. به گفته خود نویسنده : گنجشکها بیصدا میگریند روایتی از غمها و رنجهای مردمانی است که به ناچار از خانه و زندگیشان دل کنده و پا در راهی میگذارند که پایانش مشخص است. زینب بخشایش، نویسنده اینکتاب پیشتر رمان عاشقانه «اردیبهشت نام دیگر تو» را درباره مدافعان حرم نوشته است.
یوسفعلی میرشکاک، در این دفتر مجموعه ای از شعرهای خود را که در مدح و منقبت امیرالمؤمنین علی علیه السّلام است در چند قالب گنجانده است: رباعی، دوبیتی، غزل، مخمس، قصیده، شعر نیمایی، و شعر آزاد؛ و تقریباً همة قوالب متعارف شعر معاصر را در این مدایح آزموده است. ای صبح ازل خیالی از خندة تو شاهان و پیمبران همه بندة تو با من نظری کن که نباشم در حشر شرمندة آن که نیـست شرمندة تو زبان شاعر روان و بدون پیچش است و شعرها مناسب مجالس مدّاحی. مدح ها همه پی رنگ حقیقت و عرفان دارند و از اغراق های پوچ به دورند. میرشکاک اعتقادش را در این شعرها آورده است.
اگر بخواهیم در شعر پس از نیما به دنبال سبک های شناخته شده شعر فارسی بگردیم به یقین، شعر سهراب سپهری به اعتبار عملکرد ظریف و دامنه دار قوۀ خیال و نقش آفرینی های ذهن و پیچ و تاب های زبان، به شعر سبک هندی تعلق خواهد گرفت. بیدل دهلوی نیز، میراث دار صائب و اقمار او در سبک هندی است و گرچه زبانش چندان پیچش دارد و معانی اش چندان تو بر توست که شعرش "بی معنی" می نماید، اما شعر سپهری با شعر او مشابهت های فراوان دارد. بیدل و سپهری هر دو در فضایی دم می زنند که سرپناهش سوررئالیسم پیشرفته است.
این اثر، کاملترین ترجمه از جاودانه حیدربابای استاد شهریار است. در مقدمهی این کار به تشریح ویژگیهای منحصربهفرد حیدربابا پرداخته و راز جاودانگی این شعر در ریشههای فولکلور آذربایجان، بایاتیها و ادبیات عاشیقی جستوجو شده است. برای این کار بیش از صد کلیدواژه از حیدربابای یک و دو، در بیش از پانزده هزار بایاتی جستوجو و از هرکدام نمونههایی ذکر شده است. در تعلیقات این اثر، بندبند ترجمهی مذکور، با نُه ترجمهی موجودِ پیش از این، مقایسه و نکات لازم تذکر داده شدهاند. آمدن نام کوچک من در کنار نام بزرگ شهریار جسارتی است و داغ شرمش تا ابد بر پیشانی من باقی.