او را همواره پیرمردی به خاطر میآوریم که عبوس و درخود فرورفته، در حضورمان تلخکام است و درون متنهایش پوزخندزنان، هستی، فرم زیستن و ذهن و زبان ما را به بازی گرفته و تخطئه میکند. ساموئل بکت، همینطور است که هست؛ درواقع، پیرمرد، در همهی نوشتههایش و بهخاصه رمانهایش، درست مثل همین کتاب «طوری که هست»، هیچ ابایی ندارد که حوصلهسربر باشد که هست هم! زبان او و فواصل میان هربار حرف زدن و سکوت کردنهای راویاش، از طوری که هست رمانی ساخته که همواره تا آستانهی پرتوپلاگویی میرود درحالیکه در مسیر و بازگشت هرباره به آن، میدانیم با توهم و شبه پرتگویی و پرتنویسی روبروییم؛ رمان مدرن باید همینطور باشد و بکت آن را از آستانههایش عبور داده است؛ با روایت اضمحلال، ویرانی جهان و خودویرانگری حاصل از آن که در مضحکهی پساز آخر بازی، رهایمان میکند!
بیست و یک داستان کوتاه مجموعه داستانی است از نویسندگان معاصر فرانسوی، که توسط ابوالحسن نجفی انتخاب و ترجمه شده است. مترجم سعی کرده است داستان های انتخابی طیف گسترده ای از سبک های مختلف را در بر بگیرد و ترجمه هر داستان را نیز به شکلی منحصر به فرد متناسب با سبک خاص آن داستان انجام دهد. انتخاب های هوشمندانه و متنوع نجفی، امکان آشنایی خوانندگان با ادبیات معاصر فرانسه را فراهم کرده است. بیست و یک داستان کوتاه مجموعه است جذاب و متنوع که هم در انتخاب و هم در ترجمه از کیفیت بالایی برخوردار است. این داستان ها به ترتیب عبارتند از: داستان اول: معامله اثر ژول تلیه داستان دوم: کبریت اثر شارل-لوئی فیلپ داستان سوم: پالاس هتل تاناتوس داستان چهارم: زنی از کزک اثر ژوزف کسل داستان پنجم: ایوان ایوانوویچ کاسیاکوف اثر ژان ژیونو داستان ششم: نامزد و مرگ اثر ژیل پرو داستان هفتم: مورمور اثر بوریس ویان داستان هشتم: عربدوستی اثر ژان کو داستان نهم: کرگدنها اثر اوژن یونسکو داستان دهم: شب دراز اثر میشل دئون داستان یازدهم: زن ناشناس اثر ژان فروستیه داستان دوازدهم: کهنترین داستان جهان اثر رومن گاری داستان سیزدهم: دیوار اثر ژان پل سارتر داستان چهاردهم: هفت شهر عشق اثر روژه ایکور داستان پانزدهم: مرتد یا روح آشفته اثر آلبر کامو داستان شانزدهم: بد نیستم، شما چطورید؟ اثر کلود روا داستان هفدهم: بیرونرانده اثر ساموئل بکت داستان هجدهم: چگونه وانگوفو رهایی یافت اثر مارگریت یورسنا داستان نوزدهم: درسهای پنجشنبه اثر رنه ژان کلو داستان بیستم: بازار برده فروشان اثر ژرژ الیویه شاتورنو داستان بیست و یکم: مرد بافتنی به دست اثر گابریل بلونده .
نویسنده: ساموئل بکت مترجم: سهیل سمی انتشارات: نشر ثالث
سمیوئل بارکْلی بِکت ( 1989- ۱۹06)، نویسنده ایرلندی برنده نوبل ادبیات است. بکت در «مالون میمیرد» از همان ابتدا ما را غافلگیر میکند. ساموئل روی تخت دراز کشیده و در انتظار مرگ است. چندی قبل همسرش سوزان مرده و حالا او هم منتظر است بمیرد. در بخشی از رمان میخوانیم: «بالاخره، علی رغم همه چیز، بی سر و صدا میمیرم . شاید ماه دیگر. آن وقت یا ماه آوریل هست یا ماه مه. چرا که هنوز از اوایل سال است ، این را از هر نشانهی ِکوچک میفهمم. شاید دارم اشتباه میکنم شاید تا روز یحیای ِتعمید دهنده و حتی چهارده ِجولای، روز جشن آزادی زنده بمانم. البته من آرزوی ِتجلی را از حدِ خودم دور نمیدانم، حالا سخن از عروج به کنار. ولی این طور فکر نمی کنم، فکر نمیکنم در گفتن ِاین که امسال در غیاب من شادمانیهایی خواهد شد اشتباه میکنم». آنچه این رمان را خواندنی میکند نه قصه آن بلکه نگرش متفاوت و دگرگون نویسنده نسبت به جهان پیرامونش و طرح مسائلی مثل بازی، مرگ، یکنواختی زندگی و تاثیر عمیق آنها در زندگی و توهم ماست.
کتاب در انتظار گودو، یکی از آثار مشهور ادبی جهان نوشتهی ساموئل بکت است. در این نمایشنامه به وضوح میتوان آوارگی نسل بشر امروز را دید. یک تراژدی کمدی بینظیر که در دو پرده نوشته شده است. ما منتظریم. کلافهایم. نه اعتراض نکن، ما تا سر حد مرگ کلافهایم. نمیشه اینو انکارکرد. خُب یه تنوعی هم که پیدا میشه ما چکار میکنیم؟ میذاریم از دست بره. بیا، بیا مشغول شیم! (با گامهای بلند به سمت تپهی کوچک پیش میرود، میایستد.) تو یه لحظه همه چیز ناپدید میشه و ما یه بار دیگه تنها میشیم، میان هیچ و پوچ! داستان از این قرار است که ولادیمیر و استراگون، هر دو آخرین روزهای زندگی خود را طی میکنند و انتظار فردی بهنام گودو را میکشند. آنها برای گذراندن این زمان، یک سفر عمیق به درون خود میروند تا هرچه دل تنگشان دارد را رو کنند، حتی در این بین دست به دامن ناسزا و فحش هم میشوند، که اتفاقا کار به دعوا و جرو بحث هم میکشد. در نمایشنامه در انتظار گودو (Waiting for Godot tragicomedy in 2 acts)، مکالمات زیادی بین این دو شخصیت (ولادیمیر و استراگون) رد و بدل میشود که در این بین ما حتی روحمان هم خبردار نمیشود که اینها انتظار کسی را میکشند. هیچ شناختی از او و زمان رسیدنش ندارند یا او دستاویزی است برای تداوم هستی پوچ و بیمعنای زندگی آنها.