رومن رولان درام نویس ، رمان نویس ، مقاله نویس ، مورخ هنر و عارف فرانسوی بود که در سال 1915 به عنوان ادای احترام به آرمان گرایی والای او و نیزبه همدلی و عشق او به حقیقت که او با آن انواع مختلفی از انسانها را توصیف کرده است جایزه نوبل ادبیات را دریافت کرد. وی از حامیان اصلی استالین در فرانسه بود و همچنین به دلیل مکاتبات و تأثیرش بر زیگموند فروید نیز مورد توجه قرار گرفته است.سفر درونی را می توان خودزندگینامه ی روحانی و معنوی رومن رولان این نویسنده ی مطرح و صاحب نام فرانسوی دانست. چیزی شبیه دفتر خاطراتی که رولان در آن به نوشتن اندیشه ها و ثبت کردن تجربه هایش پرداخته است. این کتاب حاوی تفکرات رولان و تجربیاتی که از سرگذرانده است با زبانی شاعرانه است. سفری درونی ، سفری به درون اعماق اندیشه ها، افکار و احساسات رولان است. این کتاب سرشار است از توصیفات نابی از پدیده ها و تجربه های نویسنده. نویسنده ای که در تلاش است معنای زندگی را بفهمد. در ابتدا رولان قصد داشت این کتاب تنها پس از مرگش منتشر شود اما در سال 1942 به دلیل مشکلات مالی ای که پیدا کرده بود مجبور به چاپ آن شد.
فرمانده مسعود به روایت نزدیکان، دوستان و همرزمانش نویسنده: ژیلا بنییعقوب انتشارات: پارسه در کتاب فرمانده مسعود اثر ژیلا بنییعقوب،خاطراتی از فرمانده احمدشاه مسعود را به روایت به روایت ۳۳ نفر از نزدیکان، دوستان و همرزمانش میخوانید. احمد شاه مسعود که به القاب فرمانده مسعود، آمر صاحب و شیر دره ی پنج شیر معروف است یکی از چهره های مهم نظامی و جهادی کشور افغانستان و از شخصیت های بحث برانگیز سیاسی محسوب می شود. وی که سابقه ی خدمت در مقام فرمانده ی نظامی و وزیر دفاع افغانستان را در کارنامه دارد یکی از چهره های اصلی مقاومت چریکی در برابر حملات ارتش سرخ شوروی به دره ی استراتژیک پنجشیر به حساب می آید. روش های مبارزه ی او به تاسی از دیگر رهبران چریک دنیا همچون چگوارا و مائو طراحی شد و هم اکنون به عنوان یکی از تاثیرگذارترین قواعد جنگ چریکی شناخته می شود. ژیلا بنی یعقوب با سابقه ی طولانی مدت در منصب روزنامه نگاری، طی سفرهای چندین و چند ساله و طولانی موفق شد با مجموع سی و سه نفر از نزدیک ترین آشنایان مسعود دیدار کند تا شرحی از زندگی و افکار شخصی او را سوای عملکرد سیاسی و موقعیت نظامی اش در کتابی به نام فرمانده مسعود به رشته ی تحریر در بیاورد. نگارنده بعد از چندبار سر زدن به پنج شیر بالاخره موفق می شود به باغ خانه ی فرمانده راه یابد و با همسر و فرزندان او دیدار کند. در میان فرزندان او، بیشتر مصاحبه با پسر احمد شاه مسعود صورت می گیرد و در کنار او چند چهره ی دیگر از نزدیکان او که ارتباط مستمر و جدی با وی داشته اند نیز در روند مصاحبه قرار می گیرند. بنی یعقوب اشاره می کند که برای انجام این مصاحبه به سراغ مخالفان و منتقدان فرمانده نرفته است چرا که قصدش تحلیل عملکرد و استراتژی های او نبوده است. نثر کتاب روان و گیراست و شرح ماجراها با زبانی سلیس روایت شده است؛ عکس هایی از هیرومی ناگاکورا، عکاس معروف که عکس های زیادی از فرمانده گرفته نیز در کتاب آمده و نویسنده با او و همچنین با محمدحسین جعفریان که مستندهای زیادی درباره ی مسعود ساخته نیز مصاحبه کرده است. این اثر که در مدت کوتاهی پس از انتشارش، به چاپ دوم خود رسید در پانصد و شصت صفحه توسط انتشارات پارسه در اختیار خوانندگان قرار گرفته است.
این کتاب مجموعهای است از یادداشتهای روزمره و نوشتههای شخصی من است. مهمترین دغدغهی من در نوشتن این یادداشتها، ثبت برخی از تجربههای شخص یک روحانی بوده که ساکن یک کلانشهر است و در تعاملات اجتماعی روزمره قدری از رفتار و گفتار مردم را برای مطالعه و مرور دیگران به یادگار میگذارد. من به عنوان یک عضو از جامعه بزرگ روحانیت در میان مردم حضور دارم. روحانیتی که قرار بود با آغوش پدرانه، مهر و تحملش، پناه مردم و با هدایت معلمانهاش چراغ هدایت زندگیشان باشد. روحانیتی که گاه نتوانسته به هر دلیل رسالت و تعهد خود را به درستی ادا کند و همین عامل در کنار برخی عوامل و دلایل دیگر سبب فاصلهگرفتن مخاطب عام با این لباس و این شخصیت شده است. در این روزنوشتها کوشیدهام به اندازهی توان و مجال خود و حوصله و تحمل خواننده به این مسألهی جدی بپردازم.
اقای نویسنده و جنجال بر سر آپارتمان دولتی، در واقع خاطره ای است که نویسنده از زندگی خودش روایت کرده است. برای تحقیق و مطالعه درباره ی زندگی نیازی به رفتن به ماموریت هنری و خرج تراشی بیهوده برای خزانه ی دولت نیست، زندگی را در همان جا که هستید بررسی کنید: هم بسیار پر بارتر خواهد بود و هم ارزان تر. دست کم می توانید نگاهی به حیاط مجتمع ما بیندازید، ببینید چه آدم هایی، چه تیپ هایی، چه سرنوشتهایی ! احتمالا در کارخانه ی ماشین سازی کامسکی یا راهآهن بایکال-آمور هم آدم های جالب توجه پیدا می شود ولی نه به این نسبت. مجتمع ما مجتمع خیلی به خصوصی نیست، ولی نمی شود هم که گفت معمولی است. اینجا «مهندسان روح بشر» زندگی می کنند، اعضای تعاونی مسکن «نویسندگان مسکو». آدمهای بسیاری روی کره ی زمین وجود دارند که در طول زندگی شان حتی یک نویسنده ی زنده را هم به چشم ندیده اند، ولی در مجتمع ما بیش از صد نویسنده ی زنده هست. نویسندگان مشهور، کم شهرت، و اصلا بدون شهرت. ثروتمند، فقیر، با استعداد، منحصر به فرد، بی استعداد، چپی، راستی، وسطی و هیچ جایی. دهها سال است که یکدیگر را می شناسند. در زمان های گذشته یکدیگر را می خوردند، ولی حالا در صلح و صفا زیر یک سقف زندگی می کنند
اعترافات اثری از زندگینامه سنت آگوستین از است که شامل 13 بخش است که بین سالهای 397 تا 400 میلادی به زبان لاتین نوشته شده است. در این کار ، جوانان گناهکار سنت آگوستین و گرایش او به مسیحیت بیان شده است. ترجمه های مدرن انگلیسی آن بعضا با عنوان اعترافات سنت آگوستین منتشر می شود تا کتاب را از کتابهای دیگر با عناوین مشابه متمایز کند. عنوان اصلی آن «اعترافات در سیزده کتاب» بود. اعترافات به طور کلی یکی از مهمترین متون آگوستین در نظر گرفته می شود. به طور گسترده ای به عنوان اولین زندگینامه مسیحیان غربی که تاکنون نوشته شده است دیده می شود (اوید این ژانر را در ابتدای قرن اول میلادی با Tristia خود اختراع کرده بود) ، و الگوی تأثیرگذاری برای نویسندگان مسیحی در سراسر قرون وسطی بود. پروفسور هنری چادویک نوشت که اعترافات "همیشه در میان شاهکارهای بزرگ ادبیات غرب قرار می گیرد". این اثر زندگینامه کاملی نیست ، زیرا در اوایل دهه 40 سنت آگوستین نوشته شده است و او مدتها بعد زندگی کرد و اثر مهم دیگری به نام "شهر خدا" را تولید کرد. همچنین باید گفت که این یک اثر کلامی قابل توجه است که شامل مراقبه های معنوی و بینش است.
مجموعهی «پیر پرنیاناندیش» کاری از میلاد عظیمی و عاطفه طیه است. پدیدآورندگان این اثر دربارهاش چنین میگویند: «این کتاب ماحصل چندصد ساعت مصاحبت آزادوار و بیآداب و ترتیب با سایه است؛ از خرداد 1385 تا بهار 1391 که آخرین نمونههای کتاب را تلفنی با سایه بررسی میکردیم. این کتاب البته دربرگیرندهی همهی آنچه در صحبت سایه دیده و شنیدهایم نیست؛ نه حجم کتاب چنین اقتضایی داشت و نه روزگار و مصلحتسنجیهای سایه به ما چنان مجالی میداد؛ اما هرچه در این کتاب میخوانید، شنیدهها و دیدههایی است مستند به صوت و تصویر و ما از این حیث تا حد وسواس امانتدار بودهایم.» گفتوگو با سایه، انتقادی و همراه با بحثهای داغ و گاه تند و تیز بوده و در تنظیم و تدوین کتاب از انتقادها و سخنان پرسشگر صرفنظر شده تا خواننده حرفهای سایه را بخواند. هدف و آرزوی نویسندگان این بوده است که این کتاب به اجمال، تصویری جامع و منسجم از ساحات گوناگون زندگی و شخصیت سایه عرضه کند. بخش بزرگ زندگی و شخصیت سایه البته صبغهی فرهنگی دارد؛ اما سیاست هم حضوری بالنسبه ملایم اما موثر در زندگی او داشته است. وجود تصاویری از دستنوشتهها و عکسهایی از گذر عمر این شاعر بیهمتا در صفحههای پایانی، بر ارزشمندی این اثر افزوده است. «وقتی داشتم سال 45 خانهی کوشکو میساختم، یک کندهای زیر خاک بود، عجیب بود؛ یک کندهی خیلی قطور بود، من هیچ نمیدونستم چه درختیه. اردیبهشت بود، دور این کنده یه پاجوشهایی زده بود. بعد که این برگها بزرگتر شدن، فهمیدم که ارغوانه...» هوشنگ ابتهاج با این مقدمه دربارهی سرایش شعر ارغوان در کتاب «پیر پرنیاناندیش» سخن میگوید؛ سخن گفتنی که بغض و اشک امانش نمیدهد. به قول خودش: «نه نمیتونم، دیوانه میشم، اگه دست بزنی از همهجام اشک میچکه.» ارغوان! شاخهی همخون جداماندهی من/ آسمان تو چه رنگ است امروز؟/ آفتابیست هوا؟/ یا گرفتهست هنوز؟/ من در این گوشه که از دنیا بیرون است/ آسمانی به سرم نیست/ از بهاران خبرم نیست.../ اندرین گوشهی خاموش فراموش شده/ یاد رنگینی در خاطر من/ گریه میانگیزد/ ارغوانم آنجاست/ ارغوانم تنهاست/ ارغوانم دارد میگرید.../ ارغوان، بیرق گلگون بهار!/ تو برافراشته باش/ تو بخوان نغمهی ناخواندهی من/ ارغوان، شاخهی همخون جداماندهی من! مجموعهی دوجلدی «پیر پرنیاناندیش؛ در صحبت سایه» به کوشش میلاد عظیمی و عاطفه طیه، از سوی انتشارات سخن منتشر شده و در اختیار مشتاقان فرهنگ و ادب و هنر قرار گرفته است.