رویای فالاچی داستان دو دانشجوی ارتباطات به اسم هاله و مسعود است که سعی میکنند در دنیای ارتباطات و فضای مجازی خودشان را پیدا کنند. چون در این فضا، زمان و مکان را از دست میدهند و به نوعی گم گشتگی دچار میشوند و این گسست ترسی برایشان به همراه دارد و آنها را دچار یک سری چالشها و درگیریها میکند. چالشهایی که آنها را درباره بدیهیترین مسائل به تردید میاندازد. هاله و مسعود در این داستان، نماینده نسلی هستند که افرادی مثل استاد و پدر آنها را راهنمایی نمیکنند بلکه کنترل میکنند و آنها بدون اینکه خودشان متوجه شوند، مانند یک مهره حرکت داده میشوند.