کلیف وقتی متوجه شد فیلم کارول بیکر که در اروس سینما در بلوار بورلی پخش میشود مثبت 18 است، حدس زد احتمالاً قرار است صحنههای خوبی از او نصیبش شود. اما از این شانسها نداشت. برخلاف کنجکاوم (زرد) که لنا نیمان انگار صحنه را واقعاً اجرا میکند، فیلم ایتالیایی کارول بیکر فقط تظاهر بود.
تظاهر به صحنههای مستهجن در فیلمهای اروپایی بیشتر تکاندهنده و خشن بود، اما هیچکس صحنه را عملاً اجرا نمیکرد.
چه بد.
اما بههرحال فیلم رازآلود بود و آخرش هم اتفاق غیرمنتظره جالبی داشت. در کل، برای گذران بعدازظهر بدک نبود. اما اگر میدانست کارول بیکر در فیلم صحنهای ندارد احتمالاً به سینهراما دُم میرفت و فیلم ایستگاه قطبی زبرا را میدید.
کلیف در خیابان فارست لاون سرعت میگیرد، سپس در هالیوود وِی به راست میپیچد و لاین چپ را میگیرد. ریِل دان استیل در کیاچجِی ترانه جدیدی از لُس براووس (همانها که سیاه سیاه است را میخوانند) به نام رو کن کمی عشق معرفی میکند. کلیف پشت چراغقرمز منتظر میماند تا بپیچد چپ و وارد خیابان ریورساید شود.
از ریتم تند آهنگ لُس براووس خوشش میآید و با انگشتانش روی فرمان ضرب میگیرد.
همان لحظه دخترک را در تقاطع ریورساید و هالیوود وِی میبیند که ایستاده جلوی ایستگاه اتوبوسی که پوستر تبلیغاتی جرج پوتنم، اخبارگوی کانال 9 محلی، رویش نصب است. باز هم مثل آن بار که کلیف او را جلوی آکواریوس تئاتر دید، دنبال هیچ زدن است.
اما این بار تنهاست.
کلیف با خود فکر میکند یا خدا! چطور ممکنه توی یه روز، یه هیچهایکر رو سه بار تو سه نقطه مختلف لسآنجلس ببینی؟ البته الان که سگ و سوتک هیچ میزنن، پس شاید خیلی هم چیز عجیبی نباشه. قطعاً عجیب به نظر میآید. اما این بار این دخترک دلربا هممسیر کلیف است. اتفاقاً قصد دارد چراغ که سبز شد سوارش کند. آنوقت میتواند تا مقصد خودش را سرگرم کند. از شوق این سواری کمی از روی صندلیاش بلند میشود.