نشانهی چهار دومین داستان از داستانهای بلندی است که آرتور کانن دویل با محوریت شرلوک هولمز نوشته است. این داستان اولین بار سال ۱۸۹۰ با عنوان «The sign of the four» منتشر شد. این داستان نیز مانند سایر ماجراهای شرلوک هولمز در حقیقت نوشتههای دکتر واتسون برای ثبت ماجرایی است که از سر گذراندهاند. کتاب با مقدمهای تحت عنوان «شرلوک هولمز در لندن» آغازشده است که در آن دربارهی کاراکتری که شرلوک هولمز از آن الهام گرفتهشده مطالبی آمده است در ادامه داستان نشانهی چهار در ۱۲ فصل نوشتهشده است که در آن شرلوک هولمز درگیر یک ماجرای جنایی و دکتر واتسون درگیر یک ماجرای عاطفی است. از روی کتاب «نشانه چهار» اقتباسهای سینمایی و تلویزیونی زیادی انجامشده است. یکی از قسمتهای سریال ماجراجوهایی شرلوک هولمز و دکتر واتسون در سال ۱۹۸۳ و همچنین یکی از قسمتهای سریال شرلوک که سال ۲۰۱۴ ساختهشده است به این ماجرا اختصاص پیداکرده است.
خونآسام ساسکس آرتور کانن دویل مترجم: حشمتالله صباغی سر آرتور کانن دویل (22 مه 1859 - 7 ژوئیه 1930) نویسنده و پزشک انگلیسی بود. او شخصیت شرلوک هولمز را در سال 1887 خلق کرد ، هنگامی که او کتاب پژوهشی در اسکارلت را چاپ کرد ، اولین کتاب از چهار رمان و بیش از پنجاه داستان کوتاه درباره ی هولمز و دکتر واتسون. داستان های شرلوک هولمز عموما نقاط عطفی در زمینه داستان های جنایی محسوب می شوند.. دویل نویسنده پرکاری بود. به غیر از داستانهای هولمز ، آثار او شامل داستانهای تخیلی و علمی تخیلی درباره استاد چلنجر و داستانهای طنزآمیز درباره سرباز ناپلئونی سرتیپ جرارد و همچنین نمایشنامه ها ، عاشقانه ها ، شعرها ، داستان های غیر داستانی و تاریخی است. شرلوک هولمز احتمالا مشهورترین کارآگاه داستانی تمام دوران است. ماجراهای شرلوک هولمز و واتسون امروز به همان سرگرم کننده و جذاب است که در اواخر قرن گذشته برای خوانندگان بود. در کتاب خون آشام ساسکس هفت داستان کوتاه از بیش از 56 داستان شرلوک هولمز که دویل نگاشته است جمع آوری شده است. این داستان های کوتاه هر کدام از مجموعه ی داستان های گوناگونی انتخاب شذه اند. داستان کوتاه سه دانشجو در مجموعه داستان بازگشت شرلوک هولمز چاپ شده و خون آشام ساسکس هم در مجموعه داستان های خون آشامان چاپ شده است.
درندهی باسکرویل، درندۀ باسکرویل آرتور کانن دویل مترجم: مژده دقیقی انتشارات هرمس شرلوک هولمز قامتی بلند و لاغر و چهرهای استخوانی و کشیده دارد. معمولا کلاهی شکاری بر سر میگذارد و پیپی هم گوشه لبش است. از زنبورداری سرشته دارد و در نواختن ویلون چیرهدست است. دوست و همکار هولمز، دکتر واتسون، به ثبت بسیاری از پروندههای او میپردازد و همراهش در خیابان بیکر، شماره ۲۲۱ زندگی میکند. این کتاب داستان خانواده باسکرویل است که درگیر نفرینی قدیمی هستند. موجودی ترسناک و هیولا مانند زندگی آنها را تحت کنترل گرفته است و شرلوک باید این معما را حل کند.
درۀ وحشت، درهی وحشت آرتور کانن دویل مترجم: مژده دقیقی انتشارات هرمس دره وحشت چهارمین و آخرین رمان شرلوک هولمز توسط سر آرتور کانن دویل است. این داستان برای نخستین بار در مجله استرند بین سپتامبر 1914 تا مه 1915 منتشر شد. این رمان همچنین یکی از 4 داستان بلند شرلوک در میان 60 داستان، می باشد. وجه تمایز این کتاب با بقیه داستان های شرلوک هلمز، در این است که در داستان های کوتاه، در تمام داستان، شرلوک حضور دارد. در داستان های بلند هم، در بیشتر فصلها حاضر است. در توضیح پشت جلد کتاب آمده است: «اسم من شرلوک هولمز است، کارم دانستن چیزهایی است که دیگران نمی دانند... روشی که هولمز از آن استفاده می کرد و در سراسر دوران حرفه طولانی خود آن را تکامل بخشید، مایه شگفتی مردم اروپا شد و او را در میان صاحب نظران جنایت در جایگاه اول قرار داد. می گفت روش هایش مبتنی بر سه ویژگی است: مشاهده، استنتاج و دانش. این سه ویژگی همواره در پرونده های مطرح شده در داستان های او مشهود بود و هر سه آن ها مشاهده گر معمولی را بسیار به حیرت می انداخت، تا زمانی که خود کارآگاه آن ها را توضیح می داد و در این موقع بود که روشن می شدند و از کنارش می گذشتند.
نویسنده: ماریو پوزو مترجم: حبیب الله شهبازی انتشارات: افق
آخرین تلاشهای کلریکوزیو بزرگ خاندانی مافیایی، به رسمی و قانونی کردن فعالیتهای خانوادهاش معطوف شده بود. 25 سال بعد نوهاش دانته و برادرزادهاش کراسیفیسکو (کراس) پا به دنیای قدرت گذاشته بودند. خان که 18 سال از پدرخواندگیاش میگذشت کمکم در آستانهی بازنشستگی قرار میگرفت. کراس ثروت زیادی را در کازینوی لاس وگاس جمع کرده بود و قصد داشت که در آیندهای نزدیک به قدرت اول خاندان تبدیل شود. با این حال، زمانیکه از کشتن دوست قدیمی خود سرباز میزند، از خاندان اخراج میشود و دانته به عنوان تنها قدرت باقیمانده شناخته میشود. میل شدید دانته به پدرخواندگی و قدرتمند شدن، باعث میشود تا او تصمیم به قتل بزرگان بگیرد و تمام موانع را از سر راه خود بردارد. دانته تصمیم به قتل پدر کراس میگیرد و پس از مدتی کراس متوجه میشود که خود او نیز در لیست سیاه قرار گرفته است لذا نقشهای طراحی میکند تا دانته را در مخمصه بیندازد ...
جلو پنجره آپارتمان پوآرو ایستاده بودم و از بیکاری داشتم بیرون خیابان را نگاه می کردم. ناگهان آرام و بی اختیار گفتم: عجیب است. چی دوست من؟ پوآرو با خونسردی و در حالی که بی حرکت در اعماق مبل راحتی اش فرو رفته بود، این را پرسید: از این اطلاعاتی که بهت می دهم نتیجه گیری کن، پوآرو! زن جوانی اینجاست. با لباس های گران قیمیت... کلاه مد روز از جنس خز خیلی عالی. آهسته به حرکتش ادامه می دهد، در حین راه رفتن نگاهی به خانه ها می اندازد. انگار خودش نمی داند، سه مرد و یک زن میانسال دارند تعقیبش می کنند. همین الان پسر پادویی به آنها ملحق شد که او هم دنبال دختر است و انگار دارد با سر و دست به او اشاره می کند. این دیگر چه جور نمایشی است که دارد اجرا می شود؟ آیا دختره کلاهبردار است و آنها هم کارآگاه هایی هستند که دارند تعقیبش می کنند و در پی دستگیر کردنش هستند؟ یا اینکه همگی آدم های ناجوری هستند و دارند نقشه می کشند تا به یک قربانی بی گناه حمله کنند. نظر کارآگاه بزرگ ما چیه؟