مسئله موعود و باور به ظهور منجی یکی از اشتراکات بزرگ ادیان آسمانی است. اعتقاد به ظهور منجی در دین یهودیت هم مسئله ایست که آقای محمد قائم خانی در کتاب صور سکوت در قالب رمانی جذاب به آن پرداخته است. راحیل فرزند خانواده ای بزرگ و نامدار یهودی است که به دنبال جستجوی مادما و منجی یهود به حجاز سفر می کند. چرا که خبر ظهور منجی را در حجاز شنیده است. اما او زمانی به حجاز می رسد که پیامبر (ص) رحلت کرده است. و حالا راحیل با مطلع شدن از جنگ ها و رفتار پیامبر با یهودیان مکه به شک می افتد که آیا پیامبر همان منجی یهود است و یا فقط ادعای پیامبری دارد و اگر واقعا او همون منجی است چرا چنین رفتاری با یهودیان داشته و یا اینکه چرا بزرگان کنشت در برابر ظهور او سکوت کردند تا اینکه....
در کتاب رضا امیرخانی شخصیت اصلی داستان مردی است به نام قیدار که نامش برگرفته از اسم فرزند حضرت اسماعیل است. تمام داستان حول شخصیت او تعریف می شود و هر گونه فضایل مثبت اخلاقی اعم از: رفاقت، لوطیگری، مروت، مرام، محبت و انسانیت را در خود دارد. قهرمان داستان با همان چهره آشنا داش مشدیهای، صاحب بزرگترین گاراژ باربری تهران و مردی ثروتمند است. در همان نخستین جملات کتاب، نویسنده در صدد آن است که به قهرمان اصلی کتاب نقشی پیامبر گونه دهد که جوانمردی راه و پیشه زندگی اوست. به علاوه، نویسنده در کنار این خصوصایت اخلاقی، سعی در این دارد که شخصیت اصلی داستان را با مذهب و عرفان نیز پیوند دهد. پیش از این چنین رویکردی در دیگر لوطی های مشهور ادبیات (داش اکل) یا سینما دیده نمیشد.
ویژگی بارز منِ او، مانند سایر رمانهای این نویسنده، قصه است. بی تردید برای اینکه نویسنده بتواند مخاطب را جذب کند، کتابش باید به خوبی قصه بگوید و تمایل انسان به قصه شنیدن را که هزاران سال است با اوست، بتواند اقناع کند. امیرخانی راه و رسم قصه گفتن را به خوبی میداند. میداند از کجا شروع کند، چگونه مخاطب را با شخصیتهایش آشنا کند، چطور بدون اینکه بخواهد از آنها قهرمان بسازد، خواننده را مجذوبشان کند.
رمان ارمیا اولین رمان بلند رضا امیرخانی سال 1374 منتشر شد. ارمیا داستان یک سفر درونی است که در بستر اتفاقات سالهای پایانی جنگ ایران و عراق رخ میدهد. رضا امیرخانی با شخصیتپردازیِ دو شخصیتِ ارمیا و مصطفی که از دو بستر فرهنگی و خانوادگی مختلف و با نگاههایی متفاوت به زندگی، راهی جبهه جنگ میشوند؛ اثر ماندگاری از خود به جا گذاشته است. رمان ارمیا با وجود اینکه اولین کار نویسنده است و از لحاظ ساختاری با مشکلاتی مواجه است، اما به لحاظ محتوایی یکی از آثار خوب حوزهی ادبیات مقاومت به حساب میآید.
ناصر ارمنی تنها مجموعه داستان کوتاهی است که از امیرخانی منتشر شده است. از او اغلب داستان بلند و رمان چاپ شده بود. بنابراین این کتاب در بین کتابهای دیگرش متمایز و شاخص است و قطعاً طرفداران امیرخانی را راضی نگه میدارد. نام داستانهای این مجموعه عبارت است از: زمزم، انگشتر، رتبهٔ قبولی، یک پژوهش خشن، کوچولو، ناصر ارمنی، کمال، سه نفر، خیابان، سال نو و گوش شنوا. سبک نگارش امیرخانی در این مجموعه داستان هم خاص است. شخصیت ناصر ارمنی هم به شکلهای دیگری در کتابهای دیگر امیرخانی حضور داشتند و او از این لحاظ در کتابهایش دست به شیطنت میزند.
“دشت های سوزان” روایتگر وقایعی است که در مقطعی خاص در تاریخ ایران رخ داده است. قبل از اینکه خواندن رمان را آغاز کنی، این عبارت توجهت را جلب می کند: “به غیر از شخصیت های تاریخی همه شخصیت های داستان خیالی اند.” و این نشان می دهد که کرمیار در روایت تاریخی خود تمام شخصیتهای داستانیاش را حتی در سادهترین و بیاهمیتترین نقش، هوشمندانه وارد فضای روایی داستان میکند و پس از ایفای نقش به سرانجامی منطقی هدایت میکند و این در هم تنیدگی ایفای نقش از سوی آنها در کنار سیر پرشتاب و با اهمیت رویدادهای تاریخ معاصر ایران در این برهه از زمان به ویژه کشف نفت در ایران، داستان او را در نهایت به اثری پرکشش و جذاب تبدیل کرده است. رمانی که شاید به میزان لذتمندی خواننده چیزی از یک اثر عامهپسند کم ندارد، اما به معنی حقیقی کلمه اثری عامه پسند نیست.