جستجو
منو بستن

محصولات با برچسب 'دکتر اسماعیل امینی'

نمایش به عنوان گرید لیست
مرتب سازی بر اساس
نمایش در هر صفحه

دردانه2

9,000 تومان
دردانه 2
این کتاب همچون جلد اول آن اثر گزیده ای از شاه بیتهای شاعران معاصر بوده که سامان و ساختار شعر در یک بیت فراهم آمده است و این تک بیت ها در این اثر گنجانده شده اند. در بخشی از مقدمه اسماعیل امینی می خوانیم: ویژگی اصلی تک بیت، مجال کوتاه سخن است که منشاء ایجاز می شود، یعنی فشردگی معنای مفصل در کلامی مختصر و این همان نقطه درخشان هنروری شاعر است. بهره گیری از تمثیل و تلمیح یکی از روش های فشرده کردن مفاهیم است که با ارجاع برون متنی حاصل می شود.
از جمله تک بیت هایی که در این اثر آمده است، می توان به ابیاتی از محمد قهرمان، علی مقیمی، حسین پورقلی و محمود حبیبی کسبی اشاره کرد که به ترتیب تک بیت آنها آمده است:
«خوبان گنه ندارند گر یاد ما نکردند/چو شعر بد به خاطر نتوان سپرد ما را!»
«دیندارها در فکر گندم های ری بودند/بی دینم اما دست کم یک جو شرف دارم»
«مرا که هیچ ندارم به هیچ رنجاندی/یتیم بودم و از من پدر درآوردی»
«ببین که عشق چه مهمان بی ملاحظه ای ست/رسد به پای خود و رفتنش به دست خداست»
لبخند غیرمجاز

لبخند غیرمجاز

2,900 تومان
لبخند غیر مجاز نوشته های طنز آمیز اسماعیل امینی
نثرهای کتاب «لبخند طنزآمیز» در قالب‌های مقاله، گفتگو، داستان کوتاه و حکایت نوشته شده‌اند و بنا بر گفته مولف، محتوای آنها سیاسی و اجتماعی نیست بلکه درباره انسان و انسانیت نوشته شده است.همچنین در این اثر، خنداندن مخاطب محور نیست، بلکه به تعمق واداشتن خواننده هدف اصلی نویسنده است.
دکتر بازی

دکتر بازی

8,000 تومان
دکتربازی. اسماعیل امینی خودش دکتر است. از آن دکترهای راستکی که آزمون داده‌اند و درس خوانده‌اند و دفاع کرده‌اند و در نهایت عنوان دکتر به اول اسمشان اضافه شده. یک دکتر از آنجا که خودش دستش توی کار است بیشتر از غیردکترها می‌تواند با دکتر و دکتربازی و دکترسازی شوخی کند. این دقیقا کاری است که دکتر اسماعیل امینی در مجموعه شعر دکتربازی انجام داده است. دکتربازی مجموعه شعرهای طنز اسماعیل امینی است که طی سالیان اخیر سروده شده‌اند. خواندن دکتربازی بر تمام کسانی که دکتر هستند و تمام کسانی که دکتر نیستند فرض است. در یکی از سروده‌های این کتاب به نام «شاعر زرنگ» می‌خوانیم: «یکی شاعری بود صاحب‌نظر فزون بود عقلش ز کل بشر نیامد به عالم چنین عاقلی نخود بود در آش هر محفلی یکی شاعری بود خیلی زرنگ ربایندۀ بیت‌های قشنگ چه گستاخ و پررو و بی‌شرم بود که با دزدی شعر سرگرم بود یکی شاعری بود اهل ریا به‌سرعت شد اهل کیا و بیا دلش خشک و چشمش پر از اشک بود هم اندیشه، هم شعر او کشک بود یکی شاعری بود لوس پدر که بی‌ذوق بود و بری از هنر شبیه پدر او هم استاد بود به القاب بیهوده‌اش شاد بود... .»