در این پژوهش، پس از مرور انتقادی نظریۀ توتمیسم و درنگی کوتاه بر ادیان ایرانی، به جست وجوی نشانه های بازمانده از کیشی کهن در روایت های ایرانی پرداخته شده است که در کانون آن، توتمیسم و آیین های اخترماری، به چشم می خورد. جست وجوی نشانه های این کیش از یاد رفته در شاهنامه و روایت های ایرانی ما را به شناختی ژرف تر از داستان های ملّی رهنمون خواهد شد و بخش هایی از روایت ها را که در پی زدودگی و دگرگونی، پنهان شده است، آشکار خواهد کرد.
فرهنگ نویسی فارسی یکی از زمینه هایی است که در دوره ای به ویژه در شبه قاره رونق و اهمیت فراوانی داشته است. ناز بین آثاری که دربارۀ آن ها فرهنگ اختصاصی تدوین شده ، به نظر می رسد مثنوی،آثار سنائی،دیوان حافظ و برخی دیگر از متون مشهور فارسی خواستار و در نتیجه رونق بیشتری داشته است.شاهنامۀ فردوسی هم از متونی است که در شبه قاره خیلی زود و جدی بدان پرداخته شده است. یکی از واپسین فرهنگ لغت های اختصاصی شاهنامه در شبه قاره،کتاب معیار لغات قویم اثر میرزامحمد کشمیری متخلّص به “مجرم” است. این کتاب براساس نسخۀ منحصربه فرد آن محفوظ در “مجموعۀ آذر” کتابخانۀ دانشگاه لاهور تصحیح و با نوشتن مقدمه ای نسبتا مبسوط در شرح حال و آثار مولف و سرنوشت کتاب چاپ شده است.
"آذربایجان و شاهنامه" که "تحقیقی درباره جایگاه آذربایجان، ترکان و زبان ترکی در شاهنامه و پایگاه هزارساله شاهنامه در آذربایجان" را دربردارد، اثری است به کوشش سجاد آیدنلو که عمده ی هدفش تمرکز بر شفاف سازی نقش و جایگاه آذربایجان در داستان های شاهنامه می باشد. "آذربایجان و شاهنامه" پاسخی مستند و علمی به تمام شک و شبهه هایی است که تعدادی از منتقدان به متن شاهنامه و شخص فردوسی وارد ساخته اند و مطالعه ای این اثر به قلم"سجاد آیدنلو" که خود زاده ی آذربایجان و پژوهشگری آذری زبان است، می تواند پاسخگوی بسیاری از پرسش ها و نقدهایی باشد که در این زمینه به شاهنامه وارد شده است. اثر ارزشمند "آذربایجان و شاهنامه" در هفت فصل تنطیم شده که فصل نخست با عنوان "آذربایجان در شاهنامه" از نظر تاریخی به بررسی نقش آذربایجان از هر دو جنبه ی حماسی و اساطیری در داستان های شاهنامه پرداخته است. فصل دوم با عنوان "ترک / ترکان در شاهنامه" به مقایسه ی تاریخی و بررسی تفاوت های تورانیان در شاهنامه با ایرانیان هم تبار و همسایگان شرق و شمال شرق ایران پرداخته است و فصل سوم به بررسی "زبان ترکی در شاهنامه" اختصاص داده شده است. در فصل چهارم حضور "آذربایجان در روایت های ملّی- پهلوانی ایران (خارج از شاهنامه)" بررسی شده است و پس از آن فصل پنجم با سیزده بخش، "شاهنامه در آذربایجان" را زیر ذره بین برده است. فصل ششم برجسته ترین " شاهنامه شناسان و شاهنامه پژوهان آذربایجانی" را معرفی نموده و نهایتا در فصل هفتم کتاب "آذربایجان و شاهنامه" به "بررسی نظریات منتقدان آذربایجانی فردوسی و شاهنامه" پرداخته شده و هفتاد و شش عنوان از این نقدها در این بخش بیان شده است.
علیاشرف صادقی (زادهٔ ۲۵ اردیبهشت ۱۳۲۰ در قم) زبانشناس ایرانی، استاد بازنشستهٔ دانشگاه تهران و عضو پیوستهٔ فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. او بهعنوان چهرهٔ ماندگار در حوزهٔ ادبیات معرفی شدهاست.صادقی در ۲۵ اردیبهشت ۱۳۲۰ در خانوادهای مذهبی در قم بهدنیا آمد. پدرش معلم و پدربزرگش، اشرفالواعظین، واعظ بود. پدرِ پدربزرگش نیز مجتهد بود. صادقی، پس از تحصیلات ابتدایی و متوسطه در حکیم نظامی قم ، در ۱۳۳۸ به دانشگاه تهران رفت و در ۱۳۴۱ لیسانس ادبیات فارسی گرفت
کتاب "رسوم دارالخلافه" با عنوان فرعی (نقش آیین های ایرانی در نظام خلافت اسلامی) نوشته "هلال بن محسن صابی" که توسط استاد "شفیعی کدکنی" به فارسی برگردانده شده است. این کتاب همانگونه که از عنوانش می توان فهمید، به شکل ویژه ای دوران خلافت اسلامی را وارسی می کند. در این مطالعه ریشع های آئین های ایرانی نیز جستجو شده اند که در نوع خود معرفی آنها بسیار با ارزش است. کتاب حاضر دربردارنده ی مطالبی مرتبط با دستگاه خلافت عباسی در بغداد و آیین و رسوم آن است. مترجم کتاب پیش رو با ریشه یابی آیین و رسوم خلافت عباسی بغداد در ایران قدیم و با توجه به وجود کلمات فارسی در متن عربی کتاب “رسوم دارالخلافه”، دست به ترجمه ی این اثر زده و زمینه شناخت تاریخ ایران و اوضاع اجتماعی کشور را در گذشته فراهم آورده است.
یکی از مهمترین تالیفات نولدکه «حماسه ملی ایران» است که بزرگ علوی آن را به فارسی ترجمه کرده است. دیدگاه های مطرح شده در کتاب «حماسه ملی ایران»، ابتدا در جلد دوم کتابی به نام «اساس زبان شناسی ایران» در سال های 1895-1904 به چاپ رسید و سپس در سال 1920 در قالب یک اثر جداگانه در شهرهای برلن و لایپزیک منتشر شد. پس از آن در سال 1930باگدانوف خاورشناس روسی ساکن هند، ترجمه انگلیسی این اثر را منتشر کرد. ترجمه فارسی این اثر در سال 1309، یعنی زمانی که سعید نفیسی کار چاپ و نشر مجله شرق را عهده دار شد، بنا به درخواست وی از بزرگ علوی، از زبان آلمانی به فارسی انجام شد و قسمت هایی از این کتاب در شماره هایی از این نشریه به چاپ رسید. پس از توقف چاپ مجله شرق، سرانجام این کتاب در سال 1327خورشیدی، با پی گیری و توصیه سعید نفیسی برای اولین بار توسط انتشارات دانشگاه تهران منتشر شد.