نویسنده: ارنست همینگوی مترجم: نجف دریابندری انتشارات:علمی و فرهنگی
وداع بااسلحه از آن دست متن های ادبی است که به جایگاهی فراتر از آن چه مد نظر نویسنده اش بوده دست یافته است. بله، بدون شک با رمانی طرف هستیم که می خواهد وحشت و خفقان جنگ، به ویژه جنگ جهانی اول را به تصویر بکشد. این چیزی بود که خود همینگوی در مقدمه ای که بعدا برای این کتاب نوشت، مطرح کرد. این رمان که کمی بعد از جنگ جهانی خانمان سوز دوم نوشته شده، مملو از نفرت و بیزاری از جنگ است.
نویسنده: مارگارت میچل مترجم: حسن شهباز انتشارات: علمی فرهنگی بربادرفته در سال ۱۹۳۶ توسط مارگارت میچل منتشر شد و در زمانی کم، به شهرتی غیرقابلباور دست یافت؛ بیشک این کتاب از محبوبترین کتابهای تاریخ است که با وجود گذر سالیان دراز از انتشار، هنوز هم که هنوزه طرفداران زیادی دارد. بربادرفته با وجود بیش از بیست و هشت ملیون نسخه و بارها تجددی چاب، از شاهکارهای ادبی محسوب میشود.
بادبادکباز نویسنده: خالد حسینی مجید مسعودی انتشارات: نیلوفر مترجم: مهدی غبراِیی بادبادک باز داستان زیبایی از زندگی دو دوست است که در افغانستان زندگی میکنند. امیر، پسر یکی از بزرگترین تاجران کابل است که در خانه با پدرش و حسن زندگی میکند. حسن، پسر خدمتکارشان و بهترین دوست امیر است. آنها روزهای خوبی را با هم میگذرانند و تجربههای زیادی را پشت سر میگذارند تا اینکه روزی امیر کاری میکند و حسن را از خود میراند. دوستی آنها در این نقطه پایان مییابد و بعد از شروع جنگ، امیر و پدرش به آمریکا مهاجرت میکنند. حالا سالها از آن روز گذشته است و امیر به کابل برگشته. او در جستجوی راهی برای جبران مافات است.«بادبادکباز» اثر ماندگار خالد حسینی (-۱۹۶۵) نویسنده افغان-آمریکایی است. خالد حسینی با وجود دوری از کشورش، با درد و رنج مردمش بیگانه نیست و بندبند وجودش با غم و اندوه هم وطنان ستمدیدهاش درگیر است. اندوه و مظلومیتی که در سطرسطر این اثر بهخوبی نمایان و قابل درک است.
وقتی به شاهکارهای ادبی دنیا بنگریم متوجه میشویم که بیشتر آنها، روایت جنگها و کشمکشها بین کشورها و آدمهاست؛ گویی که اگر جنگ و قحطی در دنیا وجود نداشت هیچ اثر ادبی هم خلق نمیشد! رمان وداع با اسلحه نوشتهی ارنست هِمینگوِی، یکی از بزرگان ادبیات نیز روایتگر جنگ و عشق در کنار یکدیگر است.
حرامیان ،از شاهکارهای کمیک فاکنر، یک رندنامه یا پیکارسکی است که داستان سه دزد ماشین اهل روستایی در می سی سی پی را روایت می کند. لوسیوس پریست یازده ساله توسط بون هاگنبک ،یکی از دوستان خانودگی شان، متقاعد می شود تا ماشین پدربزگش را بدزدند و به ممفیس سفر کنند. در میانه ی راه متوجه می شوند که ند مک کازلین ،مربی سیاه پوست پریست ، نیز خود را در ماشین پنهان کرده است. در نتیجه هر سه نفر در سفری ادیسه وار همراه می شوند که اطمینان دارند به فاحشه خانه ی خانم ربا در ممفیس ختم می شود. اما در ادامه مجموعه ای از اتفاقات ناخوشایند برای آنها رخ می دهد...
اسکات فیتز جرالد در کتاب گتسبی بزرگ خاطرهای جاویدان از هوس، هرزگی و تباهی و بیقیدی که همه و همه در ثروت نهفته است را روایت میکند. این داستان در نیویورک و در لانگ آیلند، و زمانی اتفاق میافتد که فیتزجرالد آن را عصر موسیقی جاز مینامد. در سال ۱۹۲۲ که ایالات متحده دورانی از رشد اقتصادی را پس از جنگ جهانی اول میگذرانید. در این دوره بر تعداد میلیونرهای ایالات متحده افزوده شد و گتسبی یک از این میلیونرها بود. نیک کراوی از اهالی غرب میانه که به سواحل شرقی امریکا کوچ کردهاست همسایه گتسبی میشود. گتسبی بزرگ و ثروتمند است و به خاطر مهمانیهای باشکوهش معروف شدهاست. در میان مردم شایعاتی درباره شیوه پولدار شدن او وجود دارد ولی کسی نمیداند ثروت او از کجا آمدهاست. نیک ابتدا از این همه مهمانی پر زرق و برق همسایهاش دل خوشی ندارد اما کم کم خودش به یکی از مهمانان تبدیل میشود و میتواند به گتسبی نزدیک شود و پی به راز میهمانیهای هر شنبه او ببرد. گتسبی بزرگ عاشق است و این میهمانیها را به شوق این برگزار میکند که معشوق شبی پا به خانهاش بگذارد. نیک زن مورد علاقه گتسبی را میشناسد پس شروع به تحقیق و پرس و جو درباره گذشته این مرد میکند. در سال ۲۰۱۳ از روی این اثر فیلمی به کارگردانی باز لورمن و با بازی لئوناردو دیکاپریو ساخته شد که توانست جازه اسکار بهترین طراحی صحنه و لباس را به دست آورد.