کتاب در انتظار گودو، یکی از آثار مشهور ادبی جهان نوشتهی ساموئل بکت است. در این نمایشنامه به وضوح میتوان آوارگی نسل بشر امروز را دید. یک تراژدی کمدی بینظیر که در دو پرده نوشته شده است. ما منتظریم. کلافهایم. نه اعتراض نکن، ما تا سر حد مرگ کلافهایم. نمیشه اینو انکارکرد. خُب یه تنوعی هم که پیدا میشه ما چکار میکنیم؟ میذاریم از دست بره. بیا، بیا مشغول شیم! (با گامهای بلند به سمت تپهی کوچک پیش میرود، میایستد.) تو یه لحظه همه چیز ناپدید میشه و ما یه بار دیگه تنها میشیم، میان هیچ و پوچ! داستان از این قرار است که ولادیمیر و استراگون، هر دو آخرین روزهای زندگی خود را طی میکنند و انتظار فردی بهنام گودو را میکشند. آنها برای گذراندن این زمان، یک سفر عمیق به درون خود میروند تا هرچه دل تنگشان دارد را رو کنند، حتی در این بین دست به دامن ناسزا و فحش هم میشوند، که اتفاقا کار به دعوا و جرو بحث هم میکشد. در نمایشنامه در انتظار گودو (Waiting for Godot tragicomedy in 2 acts)، مکالمات زیادی بین این دو شخصیت (ولادیمیر و استراگون) رد و بدل میشود که در این بین ما حتی روحمان هم خبردار نمیشود که اینها انتظار کسی را میکشند. هیچ شناختی از او و زمان رسیدنش ندارند یا او دستاویزی است برای تداوم هستی پوچ و بیمعنای زندگی آنها.
بداههگویی آلما، مکبت. اوژن یونسکو، این منتقد همیشگی جهان مدرن، طنّاز و سرخوش، در عین خشم، خمودگی و عسرت، با شخصیتی عموما دمدمیمزاج و نامحترم، یکی از آن نوابغیست که فرانسوی نبود ولی هرآنچه از نبوغ و هنر نویسندگیاش برجا مانده ماحصل اندیشیدن و نوشتن به فرانسویست. نمایشنامهنویس بزرگ همهی دورانها با اینکه شخصا چندان شوخ نبود، ولی متنهایش سرتاسر شوخیست تا سرحدات بلاهت! کتاب «مکبت/بداههگویی آلما» مجموعهی دو نمایشنامهی یونسکوست که اولی یک پارودی نهیلیستی و آوانگارد از مکبث شکسپیر است و دومی نمایشنامهای با حضور خود نویسنده در نقش اصلی! مکبت یونسکو مکبثیست که یک نقطهی «ث»اش افتاده و کلیت متن هم به همین سادگی و البته مسخرگیست که اگر دقیق بنگریم، در لایههای متن تفاوت چندانی با منبع اقتباس ندارد، جز حجم قابل توجهی توجه بیشتر به حماقت و بلاهت مردان و زنان نشسته بر سریر قدرت! بداههگویی آلما هم داستان یونسکوی نشسته به نوشتن است و سه منتقد که اصرار دارند چگونه نوشتن را به نویسنده یاد بدهند! متنی نمایشی که حماقت بسیاری از شبهمنتقدان را به خوبی نشان میدهد و البته که تنفر عجیب شخص یونسکو را هم به مسئلهی نقد روشن میکند که با چیرهدستیاش به نمایشنامهای درجه یک تبدیل شده، بدون آنکه حماقت شخصی یونسکو در تنفرش از نقد و منتقدان چندان هویدا باشد!
پادشاه قرار است پس از سالیان زیاد فرمان روایی بمیرد همسر اولش مارگریت به او می گوید مرگ ناگزیر است و باید دل بکند و همسر دومش ماری سعی می کند با عشق به او نیرو بدهد و جلوی این مرگ و جدایی را بگیرد .
نویسنده: آرتور میلر مترجم: حسن ملکی انتشارات: نشر بیدگل
برای فهم آنچه باید روشنفکری دانست و آنکه باید روشنفکر نامید، رجوع به وضعیت روشنفکربودن زیر سیطرهی حکومتهای سرکوبگر و تمامیتخواه، بهترین انتخاب است. حکومتهایی که آزادیهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی را به نهایت محدودیت رسانده و تمام شئون زیستی را با وقاحت تمام نادیده میگیرند، همان حکومتهایی هستند که همهی حواسشان پیش و بیش از هر چیز معطوف به رفتار روشنفکران آن سرزمین است، چون روشنفکر کسیست که نسبت به هر چیزی که آزادی، عزت نفس و اخلاق انسانی را در محیط پیرامونش تهدید میکند، حساسیتی بینهایت دارد. از همین روی حاکمان تمامیتخواه در ابتدای امر، تمام ابزار خفقانشان را برای خفه کردن روشنفکران به کار میگیرند. نمایشنامهی «سقف کلیسای جامع» روایت درخشان آرتور میلر از چگونگی و چرایی روشنفکربودن زیر یوغ چنین حکومتهاییست. حکومتی که دستگاههای شنود و مأموران مخفیاش همهجا هستند، حتی در مکانی که نویسندگان و هنرمندان دورهم جمع میشوند برای گفتوگو و بحث روشنفکرانه. میلر در کتاب سقف کلیسای جامع، دوراهی تاریخی ماندن و رفتن نخبگان فکری را پیش کشیده و منظری حیرتانگیز از فاجعهی زندگی تحت لوای نظامهای دشمن آزادی را ارائه میدهد. این نمایشنامهنویس بزرگ آمریکایی، ازهمگسیختگی آشناترین و دیرپاترین روابط انسانی را به بهترین نحو در این نمایشنامه تصویر کرده و اقتدار حاکمانی را نمایش میگذارد که به معنای تمام کلمه دشمن مردماند!
این نمایشنامهی سه پردهای، دربارهی مردمیست که ناگهان به کرگدن استحاله پیدا میکنند. در این میان تنها شخصیتی به نام برانژه است که در برابر این مسخِ مهیب مقاومت میکند. او شاهد این است که دوستان و عزیزانش یکی پس از دیگری به حیوانی شاخدار تبدیل میشوند، و این تغییر را همچون سعادتی بزرگ میپذیرند. اما برانژه خواهان انسان باقی ماندن است، حتی اگر مجبور به پرداخت بهایی گزاف باشد...
نویسنده: ویلیام شکسپیر مترجم: علاءالدین پازارگادی انتشارات: علمی و فرهنگی
تلاش بیهوده عشق «تربیت واقعی این نیست که انسان وارد دنیای فرهنگ رویایی شود، بلکه باید خود را تابع انضباط غم و شادی سازد.» در نمایشنامه تلاش بیهوده ی عشق شکسپیر تلاش بیهوده بازیگران و تظاهر آنها را به مقاومت در برابر کشش عشق و بالاخره شکستن آنان را در مقابل این قدرت عظیم نشان می دهد. او در لفافه ی طنز طبیعت واقعی انسان و انحراف از آن را می نمایاند. طرح داستان از خود شکسپیر است و منبعی که شکسپیر از آن الهام گرفته است به جز وقایع تاریخی دوره معاصر نمی توان برای آن منبعی یافت . اگرچه نوع اسامی که برای بعضی از شخصیت های نمایشنامه برگزیده نشان می دهد که باید ارتباطی با نوع کمدی متداول فرانسه وجود داشته باشد.
معرفی کتاب مراسم قطع دست در اسپوکن اثر مارتین مک دونا مترجم: بهرنگ رجبی انتشارات: نشر بیدگل
نمایشنامه ای سرشار از خشونت در باب ماهیت زندگی در شرایط التقاطی پست مدرن است. زندگی که حتی اعضا و جوارح بدن در آن تکه تکه می شوند. کارمایکل با یک چمدان پر از دست سفر می کند. توبی دستی دارد که دوست دارد کارمایکل را با قیمت مناسب بفروشد. مریلین آرزو می کند توبی هرگز آن دست را از موزه به سرقت نبرد. مرگ و زندگی در چنگال اوضاع است و سرنوشت توسط دیوانه ها و دیوانگان در این بازی جدید کمیک تاریک از نمایشنامه نویس تحسین شده مارتین مک دونا اداره می شود. این اثر انتقادی ماهیت زندگی روزمره آمریکایی ها را برملا می کند ، وسواس ، تعصبات ، جنون ، وحشت ها و مهمتر از همه پوچی هایی را که مردم در زیر آن می خزند را آشکار می کند.
نویسنده: آتور میلر مترجم: حسن ملکی انتشارات: نشر بیدگل
هیچ کس جرئت نداره این مرد رو سرزنش کنه. شماها نمی فهمید: ویلی یه فروشنده بود. برای یه فروشنده، زندگی آخر خط نداره. اون پیچ تُو مهره نمی کنه، از قانون حرف نمی زنه، یا نسخه برای مریضت نمی ده. یه مردیه که کیلومترها دور از خونه، در اوج غصه هم باشه، زندگیش بسته به یه لبخند و کفشیه که برق بزنه. و وقتی که دیگه کسی جواب لبخندش رو نده- اون وقت زلزله می شه. کافیه چهارتا لک بیفته به کلاهت، دیگه کارت تمومه. هیچ کس جرئت نداره این مرد رو سرزنش کنه. فروشنده باید رؤیا ببافه، پسر. این ذات این رشته ست.
معرفی کتاب ویتسک / نظامیان اثر گئورگ بوشنر گئورگ بوشنر، نویسنده، پزشک و طبیعتپژوه عدالتخواه آلمانی است که از پایهگذاران نمایشنامهنویسی مدرن اروپا در قرن نوزدهم بهشمار میرود. از بوشنر سه نمایشنامۀ مهم به جا مانده که ویتْسک شناختهشدهترین آنهاست، اثری که تنظیم نهاییاش به دلیل مرگ زودهنگام او در بیستوسهسالگی ناتمام ماند. در ویتْسک، بوشنر، متأثر از آرمانهای سیاسی انقلاب فرانسه، به طرح دغدغههای اجتماعی و سیاسی پرداخته و از ایدهآلیسم نخبهگرای آلمانی فاصله گرفته است. این نمایشنامه، با وجود سبک واقعگرایانهاش، نشان از ادبیات ناتورالیستی و شمههایی از شاعرانگی دورههای ادبی بعدی آلمان نیز دارد که در استفادۀ آن از زبان روزمره، گویش محلی و سیاق گفتار مشهود است. بوشنر در شیوۀ نمایشنامهنویسی پیرو یاکوب لنس بود، نویسندهای که آثارش تجسمی ناب از مکتب انقلابی طوفان و طغیان در ادبیات آلمانی سالهای پایانی قرن هجدهم است. نویسندگان این مکتب در بازپرداخت رویدادهای جامعۀ روزگارشان اغلب به تصویرپردازی مستند نزدیک میشوند. لنس تأکید میکرد که نمایشنامههایش را برای عوام مینویسد و در پیروی از حقیقت نمیخواهد که عناصر ناخوشایند زندگی را از آثارش کنار بگذارد. همین ویژگی نقد بیپردۀ اجتماعی است که بعدها انگیزۀ رجوع نویسندگان برجستهای چون بوشنر، هاوپتمان و برشت به او میشود. اشتولیوس قماشفروش در نظامیان و شخصیت مفلوک ویتْسک بوشنر قربانیان تیرهبخت جامعهایاند که در آن سرنوشت اجتماعیشان را رستههای حاکم تعیین میکنند. در این شیوۀ روایتگری، به جای قهرمانان بزرگ، این آدمهای عادیاند که درگیر مناسبات فاجعهبار میشوند.