داستانهای کوتاه طنز این کتاب به نوعی بازی با اصطلاحات فارسی است. اکبرپور در این کتاب به هر کلمه شخصیت داده است و همین نگرش فضای تازهای را به ساختار کلی کتاب بخشیده است. نگاه نوی نویسنده به اصلاحات و ضربالمثلهای قدیمی و در عین حال طنز و صمیمیت او در به کارگیری واژهها، خواننده را تا خط آخر هر داستان به همراه خود میکشاند. دایره واژگان وسیع و راحتی نویسنده در به کارگیری آنها در جای درست، این کتاب را به اثری دوستداشتنی تبدیل کرده است.
مجموعهشعر از محمدرضا ترکیست که در آن هم غزل میخوانیم، هم رباعی و هم شعرهای نو و نیمایی و گاه حتی تکبیتهایی که یکباره از ذوق سرشار او جوشیدهاند و چون چشمهای کوچک، به موجزترین شکل ممکن، معانی عمیقی را در ذهن خواننده جاری میکنند. شگفتا که سال های بیترانگیِ ترکی، پر ترانهتر و و پر از ترانههایِ تر است.
روایتی کوتاه و کامل از زندگی یک دختر هنرمند در تهران. زبان کتاب روان و دلنشین است. هیچ کجایش اطناب و اضافه گویی حوصلهات را سر نمیبرد. داستان با شروع میخکوب کنندهی خود نفس مخاطب را در سینه حبس میکند. «مرد نزدیکتر شد، پیس پیس آهسته ای از کنار گوشش رد شد. کلید در دستانش لرزید و قفل در را رد کرد. دانه های عرق روی پیشانیاش جمع شده بود و سوز که میخورد به صورتش یخ میکرد. کلید چرخید و در باز شد. خود را به داخل ساختمان انداخت. انگشتان مرد از لای در شالش را گرفته بود. در را دودستی فشار داد، مرد شال را رها کرد، در چفت شد. به در تکیه داد، سر خورد و نشست. تمام تنش میلرزید.»
«پس از بیست سال» رمان تاریخی مذهبی با محوریت جریانات به خلافت رسیدن امام علی(ع) تا قیام عاشورا است. اتفاقات جنگ صفین، اشاره به یاران امام علی(ع) از جمله ابوذر و در کنار این مستندات تاریخی، تاروپودی از ماجرایی عاشقانه روایت داستان را دلپذیرتر میسازد.
سَدا: آوازی را گویند که در کوه و گنبد و حمام و امثال آن پیچد و معرب آن صداست. و این رمان پر از صداهای مختلف است. گویی آن را میشنوید. پری رضوی در این کتاب داستان زندگی زوجی را نوشته است که در آستانه میانسالی هستند اما ازدواج و بچهدار شدنشان به خواسته و اراده خودشان نبوده و رضایت قلبی نداشتند. در این میان با زن داستان که سنتی است و درگیر خرافات و کلیشهها، همراه میشویم و پا به زندگی او میگذاریم. زندگی که رنجهای مخصوص خود را دارد. در این کتاب روایتی را میخوانیم از زنی که به راحتی میتوانیم او را بشناسیم، گویی سالهاست با او زندگی کردیم. همراه با او و داستانهایی که از زندگیاش تعریف میکند به حال و روزش فکر میکنیم و با او همذات پنداری میکنیم.
داستان از زبان مردی روایت میشود که سالها در تنهایی، گوشهگیری و فقر زندگی کرده است، و حالا عمارت بزرگی به او ارث رسیده است. او با سفر به یکی از روستاهای شمال کشور برای بازدید از عمارتش درمییابد آدمهای آن روستا عادی نیستند. بین سمسار روستا و خودش کینهای مبهم را احساس میکند، بین نعنا، دختری که در خانه بزرگش به او سرپناه داده و پیرمردی که در کارها کمکش میکند انس و علاقهای خیالی شکل گرفته است. مرد مدام درگیر سرفههای وحشتناکی است که از کودکی همراهش بودهاند. درگیر ترسش از سکوت، از تکرار صدای قدمهایش در خانهای به این بزرگی. همین ترسها بهانهای میشود تا از نعنا بخواهد به جای باج دادن به سمسار به خانه او بیاید و کارهای خانه را انجام دهد. اتاق کوچکی به دختر میدهد اما تمام مسیر بارانی تا تهران را، تمام آن روزی را به خواست همسر سابقش به تهران میآید را، به نعنا و گلهای دامنش فکر میکند. فکر میکند عطر آن گلها مرهمی بر زخم هزارساله سینهاش میشود و سرفههایش را از بین میبرد. داستان فضای متفاوت و ناآشنایی دارد. تخیل نویسنده، توصیفات اثر را بسیار تاثیرپذیر کرده است. مردم روستا از جنها صحبت میکنند و همه اینها او را به نوعی ماجراجویی میکشاند.
رویای فالاچی داستان دو دانشجوی ارتباطات به اسم هاله و مسعود است که سعی میکنند در دنیای ارتباطات و فضای مجازی خودشان را پیدا کنند. چون در این فضا، زمان و مکان را از دست میدهند و به نوعی گم گشتگی دچار میشوند و این گسست ترسی برایشان به همراه دارد و آنها را دچار یک سری چالشها و درگیریها میکند. چالشهایی که آنها را درباره بدیهیترین مسائل به تردید میاندازد. هاله و مسعود در این داستان، نماینده نسلی هستند که افرادی مثل استاد و پدر آنها را راهنمایی نمیکنند بلکه کنترل میکنند و آنها بدون اینکه خودشان متوجه شوند، مانند یک مهره حرکت داده میشوند.
وضعیت بیعاری داستانی پر افت وخیز و پرماجراست. روایتی چند بعدی از عشق، جنگ، جغرافیای جنوب ایران، فرهنگ و رسوم مندائیان ساکن جنوب ایران و از همه مهمتر دینشناسی صابئین مندائی. «حلیمه» دختر مسلمانی که زندگی پر فراز و نشیبی داشته به روایت داستانش مینشیند. تعریف میکند از دل باختنش به رام، پسر یکی از بزرگان آیین مندایی که چشم همه به اوست تا جهان را پر از خیر و برکت کند. داستان از زبان سیزده راوی روایت میشود و همگی در طول هم ماجرای کلی رمان را پیش میبرند.
صفیه مدرسی، همسر شهید مهدی باکری، از روزهای با مهدی بودن سخن می گوید از همان روز اولی که از حرف زدن مهدی فهمیده بود که او برایش نمی ماند، اما نمی داند چرا باز وقتی خبر شهادتش را شنید، جا خورد.
نوشتار حاضر جلد اول از مجموعه کتاب های نیمه پنهان ماه می باشد. این کتاب، روایت همسر شهید مصطفی چمران از وی است که از زاویه دید همسر این شهید والا مقام تصویری از ایشان برای مخاطب ارائه نموده است. در پایان نیز مجموعه ای از عکس های این شهید گردآوری شده است.
کتاب «از گلستان به ابراهیم» شامل 82 قطعه شعر دفاع مقدس و مقاومت از 32 شاعر می باشد. «فریاد سکوت» سروده حسن اسدی، «شرح بی نهایت» از رضا اسماعیلی، «وطن» سروده علیرضا بدیع، «شلمچه» از مرتضی حیدری، «در فلسطین چشم های بلقیس» سروده هادی خورشاهیان، «صدای جنگ» از علی داودی، «انتظار بی پایان» سروده منیژه درتومیان، «کبوتر و گلوله» از هادی منوری و «این فارسی خلیج» سروده مرتضی نوربخش، عناوین برخی از اشعار گردآمده در این کتابند.
شعر دفاع مقدس از ابتدا تا کنون سال 1359 و همزمان با آغاز جنگ تحمیلی ایران و عراق، متولد شد. او را «شعر دفاع مقدس» نامیدند، شعری که به اعتقاد «رضا اسماعیلی»، به دورههای «شعر دوره جنگ» (دوران هشت ساله دفاع مقدس) و «شعر دوره بعد از جنگ» (دوران بعد از پذیرش قطعنامه 598) تقسیم میشود. شعر دفاع مقدس که در هر یک از این دورهها به بخشهای دیگری دستهبندی میشود، موضوع کتاب «کلمات در خط مقدم» را تشکیل میدهد.
این کتاب مجلد دوم مصاحبه با شاعران پایداری است که در بردارنده ی گفت و گوهایی با شاعران معاصر با موضوع «شعر مقاومت» است، که می توان آن را در حکم فتح بابی برای برداشتن گام های بلند بعدی در عرصه «شعر و ادبیات پایداری» دانست.
این کتاب، که در فرصتی بسیار کوتاه فراهم آمد، آغازی دیگر است برای راهی که پایان نخواهد پذیرفت، مگر بر سفره ی پیروزی رزمندگان دلاور تمامی عرصه های جنگ و جهاد، در همه ی سرزمین های ستم دیده یا اشغال شده.
کتاب «زخم های بی قرار» دربردارنده 47 شعر از شاعران مقاومت است که شاعرانی نظیر «عباس باقری»، «قنبرعلی تابش»، «سیداحمد استوار»، «مجید سعدآبادی»، «زهرا شعبانی»، «عبدالرضا شهبازی»، «علی صارمی»، «احمدرضا قدیریان»، «مصطفی محدثی خراسانی»، «حسنا محمدزاده» و «سیدمهدی نژاد هاشمی» به ارائه اشعاری در این کتاب پرداخته اند.
«پرنده مصلوب» عنوان مجموعه شعری از پروانه نجاتی است. این مجموعه، چهاردهمین مجموعه سرودههای این شاعر محسوب میشود. نجاتی در مقدمه مجموعه شعر خود نوشته است: «خدایا! تو را سپاس که مرا در مقابل آن چه میبینم، میشنوم و حس میکنم، بیتفاوت نیافریدی! تو را سپاس که دریچهای از شعر به رویم گشودی که باورهایم را بسرایم.» این مجموعه در دو بخش «غزل باران» و «گاهگاهی» منتشر شده است. در بخش نخست به سرودههایی درباره وطن، شهیدان و ارزشهای دینی و آیینی و در بخش دوم به سرودههایی درباره دغدغه جوانان و مردم امروزی پرداخته شده است.
کتاب حاضر گزیده شعرهای شاعران معاصرمان درباره مقاومت اسلامی و به ویژه مردم فلسطین است. این کتاب یکی از 5 کتاب کنگره شعر مقاومت بین الملل اسلامی است و پیش از این کتاب هایی با عناوین «واژه در سنگر»، «حنجره های بیدار»، «خندیدن با لبان زخم» و «درخت آتش» که آنها نیز مجموعه شعر شاعران معاصر درباره مقاومت بودند، منتشر شده بود.
روایت داستان زندگی افراد به ظاهر کم نام و نشان مانند گشت و گذار در لابلای فرش های دست بافت قدیمی پستوی خانه مادربزرگ است. هر یک که به چشم می آید زیبایی خاصی را نمایان می کند که لحظه ای سکوت و حیرت را به همراه دارد. سکوتی شگفت انگیز. تجربه ای خاص و دلنشین. کتاب حاضر روایتی است داستانی از زندگی پهلوان شهید مصطفی صدرزاده، به روایت همسر ایشان خانم سمیه ابراهیم پور. مصطفی صدرزاده، شهید مدافع حرم، در تاریخ 1 آبان سال 1394 در حلب سوریه به فیض شهادت نائل آمد.
این کتاب مخاطب را غافلگیر خواهد کرد؛ چه آن هایی که شهید محمدخانی را می شناخته اند؛ چه آن ها که او را نمی شناختند! در واقع این کتاب روایت عاشقانه 5 سال زندگی مشترک با شهید محمدخانی است. جالب است بدانید که خود شهید محمدخانی پیش از شهادتش به همسرش گفته بوده «وقتی شهید شدم خاطراتم را در قالب «نیمه پنهان ماه» انتشارات روایت فتح چاپ کن» و به همین خاطر روی بعضی خاطرات تاکید داشته که همسرش تعریف کند و بعضی را نه.
شهید مصطفی صدرزاده با نام جهادی «سید ابراهیم» فرمانده ایرانی گردان عمار از لشکر مقتدر فاطمیون بود. او آبان ماه سال 1394 روز تاسوعا در عملیات محرم در حومه حلب به شهادت رسید. فاطمیون از رزمندگان افغانستانی مدافع حرم تشکیل شده و همراه شدن مصطفی با فاطمیون روایت عجیبی دارد. همسرش نقل می کند که مصطفی توانایی عجیبی در یادگیری زبان و تقلید لهجه ها داشته است. او به مشهد می رود، ریش هایش را کوتاه می کند و به مسئول اعزام می گوید که یک افغانستانی است. مصطفی بیشتر از دو سال در مناطق مختلف سوریه درگیر نبرد با جریان تکفیر بود. و دست آخر به آرزویش که دیدار محبوب بود نائل آمد و عند ربهم یرزقون شد. این کتاب داستان هایی را از نزدیکان و دوستان ایشان روایت می کند.** هر کسی او را می دید دیگر نمی توانست به راحتی از او دل بکند. مصطفی قانون جذب را خوب بلد بود. می دانست چه کار کند تا یکی را جذب بسیج و دم و دستگاه امام حسین (ع) کند. پدرش می گفت: «مصطفی به مادرش گفته شما دعا کن من موثر باشم، شهید شدم یا نشدم مهم نیست!»
این کتاب از مجموعه کتاب های مدافع حرم با عنوان «عمار حلب» خاطراتی از گوشه های زندگی شهید محمدحسین محمدخانی را روایت می کند. شهید محمد حسین محمدخانی اصالتی یزدی دارد اما به تاریخ 9 تیرماه 1364 شمسی در تهران متولد شده است. وی سال های دانشجویی خود را در رشته ی مهندسی عمران در یزد سپری کرد و از فعالان بسیج دانشجویی بود. محمدحسین به صورت داوطلبانه به یگان های مدافع حرم بانوی مقاومت در سوریه ملحق شد و سرانجام به تاریخ 16 آبان 1394 شمسی، طی نبرد با مزدوران سعودی و پیروان اسلام آمریکایی، در عملیات محرم، خلعت شهادت پوشید.
کتاب دوم از مجموعه آسمان به خاطرات شهید تیمسار سرلشگر خلبان جواد فکوری که فرمانده نیروی هوایی و وزیر دفاع جمهوری اسلامی ایران در دولت شهید رجایی بود، اختصاص دارد که از زبان همسر این شهید بازگو شده است. جواد فکوری در هنگام پیروزی انقلاب اسلامی، معاون پشتیبانی پایگاه دوم شکاری تبریز بود و بعد از پیروزی انقلاب به فرماندهی این پایگاه منصوب شد. به دنبال ناآرامی ها و شورش هواداران حزب خلق مسلمان در شهر تبریز که شامل گروهی از پرسنل پایگاه دوم می شد، فکوری به مدت ۴۸ ساعت به گروگان گرفته شد. با این حال و علیرغم محدودیت های موجود، این شهید موفق به سرکوب شورش و باز گرداندن نظم به پایگاه دوم شکاری و شهر تبریز شد. فکوری به دنبال این موفقیت به تهران احضار و به فرماندهی پایگاه یکم شکاری مهرآباد منصوب شد. سمت بعدی او در نیروی هوایی، معاونت عملیات نیروی هوایی بود و بعد از یک ماه انجام وظیفه در این سمت، جانشین تیمسار سرلشکر باقری در سمت فرماندهی نیروی هوایی شد. در سال ۱۳۵۹، او و نیروی هوایی، بحران ناشی از کشف کودتای نقاب را از سر گذراندند؛ علیرغم پاکسازی های گسترده و سوءظن دولت انقلابی، سرهنگ فکوری موفق به احیای فعالیت روزمره و پروازهای عملیاتی نیروی هوایی شد.
کتاب شعر «جشن فراموشی ها»، شامل حدود 50 رباعی است که تنوع موضوعی دارد. مرگ در آثار میلاد عرفان پور، به ویژه این کتاب، جایگاه ویژه ای دارد. همین طور در مورد شهر نیز سروده هایی وجود دارد.
میلاد عرفانپور( -۱۳۶۷)، شاعر است. کتاب پادشهر، دغدغههای انسان دهاتی ماندهای را روایت میکند که در گیر و بند مقتضیات جامعه مدرن اسیر شده و نمیداند که با تضادها و تعارضها باید چه کند. عرفانپور این کتاب را به آنان که در شلوغیهای شهر، ایمان روستاییشان را گم نمیکنند، تقدیم کرده است. به طور کلی او در این کتاب کوچک شصت صفحهای، میانهاش با شهر خوب نیست. البته به شهری که دستاوردش مصراع چهارم و ناگوار این رباعی است: این جا دل سفرهها پر از نان و زر است آنجا جگر گرسنهها شعلهور است ای وای بر این شهر که در غربت آن همسایه ز همسایه خود بیخبر است
میلاد عرفانپور( -۱۳۶۷)، شاعر است. دکتر محمدرضا سنگری در مقدمه این کتاب میگوید: «حدود کمتر از یک دهه است که دیگر بار اقبال به رباعی روی آورده و استقبال از آن آغاز شده است. نوآوری در فرم، کشف و دستیابی به چشم اندازهای تازه زبانی، نوعی جهتگیری فلسفی و ریختن مضامین غزلی در قالب خوش آهنگ رباعی از دستاوردهای کوششهای نو در عرصه این قالب شورانگیز است. شاعر جوان، خوش استعداد و رباعیگوی عزیز، میلاد عرفانپور که فرداها از او بیشتر خواهیم شنید، جدی و ژرف به این عرصه قدم گذاشته است و با رباعیهایی که با چند شاخصه ممتاز شدهاند، چشماندازهای تازهای را فراروی شعردوستان گشوده است. تنوع، تعهد و التزام و اندیشهی جاری در رگ شعر، غافلگیری و ضرباهنگ خوش پایانی شعر، تکاپوی شاعرانه در کشف مضامین بکر و تازه و حتی به ظاهر غیر شعری، از شاخصههای شعر میلاد عرفانپور است». در یکی از رباعیهای این مجموعه میخوانیم: «تلخ است که لبریز حقایق شده است زرد است که با درد موافق شده است عاشق نشدی و گر نه میفهمیدی پاییز بهاری است که عاشق شده است»
آقای توسلی به امام گفت که ایشان همان جوانی است که چند ماه قبل شعر مکه را سروده بود. بعد امام عمامه را از من گرفت و برسرم قرار داد. امام یک فشاری هم برآن وارد کردند که گوش هایم تا وسط داخل عمامه رفت. بعد با همان حالت گریه و اشکی که بر من غلبه کرده بود به ایشان عرض کردم که توصیه ای بفرمایید. با توجه به اینکه معمولا مرید از مراد دستور می گیرد، من نیز خواستم تا رهنمودی عرفانی از وی داشته باشم. امام پس از چند ثانیه مکث و تفکر سرشان را بلند کردند و با صدای عجیب و بسیار تاثیرگذاری که هنوز روی من تاثیرگذار است فرمودند: (این سوالی که شما کردید، شخصی نیز از امام باقر(ع) پرسید و من عین جواب امام باقر(ع) را برای شما می گویم. (من عمل بما علم علمه الله ما لم یعلم) کسی که به آنچه که می داند عمل کند، خداوند آنچه را که نمی داند به او خواهد آموخت.)
کتاب «نامزد خوشگل من»، مجموعه خاطراتی متفاوت از دفاع مقدس و همچنین اتفاقات، خاطرات و حوادث بعد از جنگ نویسنده، می باشد. کتاب حاضر، دربردارنده خاطراتی است که مؤلف آنها را در ذهنش مرور کرده و هر کدام در قالب داستانی مجزا بیان شده است. این کتاب، مجموعه خاطراتی خاص از جنگ تحمیلی است که بیشتر آنها به صورت طنزگونه روایت شده است. کتاب حاضر دارای 28 داستان برگرفته از خاطرات و مرور وقایع اتفاق افتاده برای نویسنده بوده که به شکل هنرمندانه ای به قلم تحریر درآمده است.
شعر سهم عظیمی از این فرهنگ پرافتخار داشته و دارد و شناختن و شناساندن سرآمدان فرهنگ امروز ایران، کاری بجا و شایسته است. کتاب «حوالی روشن صدا» ماحصل پانزده ساعت گفتگوی نویسنده با حسین اسرافیلی؛ شاعری که در سالهای اخیر و به خصوص دههی شصت خوش درخشیده است، میباشد. شاعری که برای حضور در جلسات ابتدایی شکلگیری حوزه هنری و همراهی با جریان شعری برآمده از این حلقهی اثرگذار گفتنیهای معطر دارد که این حرفها و حدیثهای تلخ و شیرین را میتوانید در «حوالی روشن صدا» مطالعه کنید.
روایتی از زندگی و زمانه ی میرحسین موسوی در سال های 1320-1368 که نویسنده سعی کرده است بدون جانبداری و بر اساس مستندات، برگ هایی از تاریخ کشور که با زندگی آخرین نخست وزیر ایران گره خورده و با جنگ تحمیلی و بر حوادث بی شمار تلخ و شیرین دهه اول انقلاب عجین شده است را به رشته تحریر درآورد. کسی که درباره زندگی 37 ساله اش در سال های قبل از انقلاب مطالبی ناچیز وجود دارد و همین امر نویسنده را متعجب و تشویق می کند تا با مطالعه و تحقیق و پژوهشی 3 ساله، تمام تلاش خود را به کار بندد تا بتواند کتاب حاظر را به علاقمندان ارائه نماید.
«عباس برادرم»، خاطرات و یادداشتها و همچنین مصاحبههایی از شهید مدافع حرم؛ عباس کردانی است که در سال 1394 در عملیات آزادسازی شهرهای نبل و الزهرا به شهادت رسید. جنگ 33 روزهی لبنان، عرصه مهمی از حضور عباس در جبهه نبرد با دشمن صهیونیستی بود که نقش مهمی در پیشرفت روحیه نظامی او داشت. حضور در جبهههای نبرد با بعثیان و داعشیان در عراق و به دنبال آن، حضور فعال در جبهههای سوریه و نبرد رویارو با تروریستهای جنایتکار، از جمله فعالیتهای اخیر او بود که به زیبایی هرچه تمام در این کتاب به قلم نگاشته شده است.
کتاب سربلند خاطرات شهید مدافع حرم محسن حججی می باشد که محمدعلی جعفری نویسنده کتاب عمار حلب و قصه دلبری آن را به نگارش درآورده است. در این کتاب خاطرات شهید از زبان خانواده و دوستان شهید و همسر شهید روایت شده است. برگشتم به حاج سعید گفتم: «آخه من چطور این بدند اربا اربا رو شناسایی کنم؟» خیلی بهم ریختم. رفتم سمت آن داعشی ، یک متر رفت عقب و اسلحه اش را کشید طرفم، سرش داد زدم: «شما مگه مسلمون نیستید؟» به کاور اشاره کردم که مگر او مسلمان نبود؟ پس سرش کو؟ چرا این بلا را سرش آوردید؟ حاج سعید تند تند حرفهایم را ترجمه می کرد.آن داعشی خودش را تبرئه کرد که این کار ما نبوده و باید از کسانی که او را برده اند«القائم»، بپرسید، فهمیدم می خواهد خودش را از این مخمصه نجات دهد. دوباره فریاد زدم که کجای اسلام می گوید اسیرتان را این طور شکنجه کنید؟ نماینده داعش گفت: «تقصیر خودش بوده! پرسیدم به چه جرمی؟» بریده بریده جواب می داد و حاج سعید ترجمه می کرد:«از بس حرصومون را درآورد، نه اطلاعاتی به ما داد نه اظهار پشیمونی کرد، نه التماس کرد! تقصیر خودش بود......!»
کتاب «یادت باشد»، عاشقانه ترین کتاب شهدای مدافع حرم برای شهید پاییزی دفاع از حریم عقیله عقلا زینب کبری است که در پاییز سال 89 به کربلا رفت، در پاییز سال 91 عقد کرد، در پاییز سال 92 ازدواج کرد و نهایتاً در پاییز سال 94 به شهادت رسید! طراحی جذاب جلد این کتاب گویای همین غربت همسرانه از جنس پاییز است که کتاب «یادت باشد» را بیش از هر چیزی به کتابی سراسر عشق و محبت و دلدادگی بدل کرده است. عشقی که شاید در زندگی زمینی به جدایی رسیده باشد ،اما این تعلق خاطرها هیچ گاه کهنه نمی شود.
این اثر به خاطرات حاج حسین یکتا، فرمانده قرارگاه فرهنگی خاتم الاوصیاء(ص) از دوران کودکی تا پایان دفاع مقدس پرداخته و برهه حضور وی در دفاع مقدس در این کتاب برجسته شده است. کتاب «مربعهای قرمز»، عنوان سؤال برانگیزی است که جلد کتاب نیز بر اساس آن طراحی شده است. حاج حسین یکتا، در مقدمه خود بر این کتاب مینویسد: «پنج سال می شد که قصد کرده بودم خاطراتم را مکتوب کنم. مخصوصاً وقتی مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنهای حفظهالله مطلبی را مبنی بر ناتمام ماندن جنگ یک رزمنده تا نوشتن خاطراتش، فرمودند، برای نوشتن و نشر خاطراتم مصممتر شدم. هرچه از رشادت همرزمانم و غربت و مظلومیتشان میدانستم در روایتگریهایم گفته بودم. با مکتوب کردن خاطراتم دنبال ناگفتهای از بچهها بودم. دنبال سبک بندگی کردنشان، سبک عبادتشان، سبک رفاقتشان، دنبال سبک زندگی کردنشان در جنگ. سبکی که این روزها جایش بین جریان زندگی جوانان به شدت خالی است. امیدوارم این کتاب که تنها گوشهای از جهاد همرزمانم در لبیک به ندای هل من ناصر امام خمینی(ره) نایب امام عصر(عج) است، مورد رضایت حضرتش واقع گردد و در روز حسرت، رفقای شهیدم دستم را بگیرند. رفقایی که در روزهای مصاحبه و بازخوانی خاطراتم، میان این ورقها، دوباره دیدمشان، کنارشان جنگیدم، کمین کردم، سنگر گرفتم، زخمی شدم، نماز خواندم، خندیدم، شوخی کردم، بوسیدمشان، بوییدمشان و دوباره ایستادم و رفتنشان را نگاه کردم. دوباره تنها شدم. جانم از تنهایی و دلتتنگی پر است. از حسرت آسمان. امید که این کتاب پلی باشد میان من و رفقای شهیدم. پلی باشد برای همه تشنگان و جویندگان حقیقت. پلی باشد به آسمان.»
«گریههای امپراتور» مجموعه شعری از فاضل نظری است که در قالب غزل سروده شده است.روانی ادبیات، درون مایه قوی و گستره دانش واژهگانِ شاعر، وی را در انتقال مفاهیم نهفته در ذهن و دلش به خوبی یاری کرده است.مورد دیگری که اشعار این کتاب را برای مخاطبانش جذاب میکند، ردیفهای زیبا و رندانه غزلیات است. مثل عوض شدست، که بمیرم، عاشقت شدست، به هم میریزد، از ماه، پرشدست و…اما آنچه بیشتر ناخودآگاه مخاطبان را به سوی اشعار این کتاب میکشاند، تأثیرپذیری ابیات، از اشعار قدمایی چون حافظ و سعدی است، که سالهای سال آشنای ذهن ایرانیان بوده است.
«املت دسته دار» را باید شاخص ترین اثر ناصر فیض بدانیم؛ هرچند اگر او خود کارهای دیگرش را دوست داشته باشد! با این حال، مجموعه کارهایی که قرار نبود برای چاپ از زیر دست طنزپرداز نامدار کشورمان خارج شود، به نحوی مرتب شد و به قول خودش ریز و درشتشان کرد تا در قالب کتابی با همین عنوان به دست مخاطب برسد. او در مقدمه کوتاه و طنز کتاب از ماجرای چاپ این آثار سخن می گوید و معتقد است که طنزپرداز باید رو داشته باشد تا قریحه اش رو بیاید و این رو داشتن هیچ مناسبتی با پررو بودن ندارد. او در همین چند سطر، دفتر طنز حوزه هنری را هم معرفی کرده و چاپ آثار جوان تر ها را وزش هوای تازه خوانده است. شعرهای «املت دسته دار»، طنز روراست، صریح و البته اخلاقی است. به اوضاع و احوال سیاسی کشور، اشاره های روشن و باصراحتی دارد که شاید نشود همین مفاهیم را از زبانی غیر از زبان طنز شنید. با این حال، شیرینی سروده های ناصر فیض به اندازه ای است که طعم گس انتقاد، در کام خواستاران ننشیند. برخی عناوین اشعار موجود عبارتند از: غزل مدرن، گریه کردن، فهمید بد شد، در طلب حج، اختلاف، دلبر بی استخوان، به دنبال قافیه، آن قدر است نیست، املت دسته دار، یه لقمه نون، قصیده داش غلام، در خرابی قم، اسباب هنر و...ا
کتاب فاضل نظری ما برای باتو بودن عمر خود را باختیم/ بد نبود ای دوست گاهی هم تو دل می باختی * نسبت عشق به من نسبت جان است به تن/ تو بگو من به تو مشتاق ترم یا توبه من * شباهت تو ومن هرچه بود ثابت کرد/ که فصل مشترک عشق و عقل ، تنهایی است* بسته می شود کتاب (( و تو چه می دانی شاید آن ساعت نزدیک باشد....))
«این کتاب مشتمل بر سی و هفت قطعه شعر در قالبهای نو و غزل است. اقلیت» یکی از مجموعه های متفاوتی است که در چند ساله اخیر توانسته جانی به آیینه غبار گرفته بازار کتاب به خصوص در حیطه شعر و شاعری ببخشد. با بررسی کتاب می توان به چهار عنصر اصلی کتاب یعنی 1- عاطفه، 2- تخلیل، 3- زبان، 4- آهنگ پی بردکه لازمه جذابیت و زیبایی شعر می شود.
این مجموعه، سومین مجموعه از سرودههای فاضل نظری بعد از دو مجموعه «اقلیت» و «گریههای امپراتور» مشتمل بر 51 غزل با موضوعات عاشقانه و عارفانه و نیز همراه با چند شعر آئینی است. این مجموعه از سرودههای نظری نسبت به دو مجموعه قبلیاش اگرچه در ادامه همانهاست اما دارای تفاوتهای زبانی است. همچنین «آنها» دارای شادی و ابتهاج بیشتری است و به گفته شاعر «غم جان مایه آنها نیست.» اگرچه به گفته خود شاعر در شعر عاشقانه از غمگریزی نیست. نظری در شعرهای آنها با این دیدگاه که اگرچه دردها و غصههای انسان گذشته با امروز چندان تفاوتی ندارد اما درهرحال نوع نگاه، چینش و انتخاب کلمات و مفاهیم و نیز زبان موضوع باید به گونهای متناسب با احوال انسان امروز باشد. گزیده متن: چشمت به چشم ما و دلت پیش دیگریست جای گلایه نیست! که این رسم دلبریست هرکس گذشت از نظرت، در دلت نشست تنها گناه آینهها زود باوری است مهرت به خلق بیشتر از جور بر من است سهم برابر همگان، نابرابریست دشنام یا دعای تو در حق من یکی است ای آفتاب، هرچه کنی ذرّه پروریست ساحل جواب سرزنش موج را نداد گاهی فقط سکوت سزای سبکسریست
مجموعه شعر محمود حبیبی کسبی توناز کن که به جان می خرم ، نیا این است / گران فروش نه ای ! بلکه نرخ ناز این است/لبم ز سرّ دلم با خبر نگشته هنوز / سکوت کردم و خون می خورم ، که راز این است /چنان گیاه که از خاک ، رو به مهر می کند / زقبله روبه تو آورده ام، نماز این است /تو خود ز خاکی و تا آسمان مرا بردی / اگر پلی به حقیقت زند مجاز ، این است/ شبی که زلف تو در باد باز شد ، گفتم / بیا ببین شب یلدا ! شب دراز این است/نسیم معتکف چادر سیاه تو شد/ لوای حجب و حیای در اهتزاز این است/ کنار قامت تو ، گرم شرم ، سرو بلند/ چه سر به زیر نشسته ! که سر فراز این است/نه هر که زخمه به تاری زند ، نوازندست / تو زخم بر دل من می زنی ، که ساز این است/ به من مگیر که دل باختم به پاکی تو / که سیره همه عشاق پاک باز این است
مجموعه رباعی میلاد عرفانپور برگ از پی برگ ، راز مجنون شدن است/ رنگ از پی رنگ ؛ در دگرگون شدن است/ از راه رسیده با سبدهای انار / پاییز همیشه فصل دلخون شدن است/
سالیان دومین مجموعه شعر معنا گرای سجاد سامانی است . مجموعه شعر سالیان شامل 40 غزل عاشقانه با مضامین مناجات و آیینی است. در مجموعه شعر سالیان عناوین شعرها با سال شروع میشود.
«نزدیک ته خیار»، در واقع گزیده «املت دستهدار» است که در کنار چند اثر چاپ نشده شیرازهبندی شده است. این کتاب که در دو قالب شعر و نثر عرضه شده است، به موضوعات مختلفی پرداخته و بسیار زیبا و هوشمندانه مسائل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و روزمره را مطرح و نقد کرده است؛ مسائلی مثل انتخابات، مسائل خانوادگی، ازدواج، کسب و کار، عاشقانه، تاریخی و... ناصر فیض حتی از پرداختن به مسأله بنزین و توسعه شهر قم نیز فروگزار نکرده است!
این اثر دربردارنده 70 قطعه طنز است که بیشتر در قالب کلاسیک سروده شده و در آن زبان معیار و محاوره به کار رفته است. محتوای سرودهها بیشتر اجتماعی و سیاسی است که در آن موضوعات مختلف مرتبط با این دو حوزه مطرح میشود.
«یلدا» 40 عنوان شعر کلاسیک در قالب های غزل، چهارپاره، ترانه و 15 شعر سپید را در خود دارد. موضوع شعرهای این مجموعه عاشقانه، اجتماعی و آیینی است که در دو بخش شعرهای سپید و کلاسیک دسته بندی شده اند.
مجموعه شعری با عنوان «نامه های کوفی» در سه فصل«خیزرانی»، «سیاه و سفید » و «نامه های کوفی» منتشر شده است.خیزرانی شامل 7 شعر مذهبی، سیاه و سفید شامل 27 غزل و چارپاره عاشقانه و اجتماعی و نامه های کوفی شامل 25 نامه کوفی می باشد.
«آبنبات هلدار» داستان طنزی است از زبان یک کودک بجنوردی؛ برادر این کودک قرار است به جبهه برود. محسن، راوی داستان، فرزند آخر یک خانوادة پنجنفری است. آنها همراه مادربزرگشان در یکی از محلههای قدیم بجنورد زندگی میکنند. فضای داستان سرتاسر ماجراهای خندهدار و حیرتآور است؛ ماجراهایی که محسن آنها را ایجاد میکند. یکی از نقاط قوّت کتاب توانایی نویسنده در نشاندادن فضای پشت جبهههاست؛ نویسنده نشان میدهد که چگونه مردم در این فضا زندگی روزمرة خود را میگذراندند و سرگرمیهای خاص خود را داشتند. در این داستان، نویسنده نشان میدهد، در سالهایی که به ظاهر برای بسیاری یادآور روزهای جنگ است، بخش عمدهای از مردم ایران زندگی شاد و پُرماجرایی داشتند؛ زندگیای همراه با خنده و سرزندگی. این کتاب، برای کسانی که از روزگار دهة 1360 خاطرات نوستالژیک دارند، برای نسل امروز هم، که دوستدارِ موقعیتهای طنزِ کُمیکاند، حرفهای زیادی برای گفتن دارد. محسن، قهرمان داستان، از روزگاری میگوید که مردم با مسائل ساده شادیهای بزرگی میآفریدند، مثلِ اولین تجربة رفتن به سینما؛ دیدنِ اولین تلویزیون رنگی؛ تجربة حضورِ نخستین خوراکیهای لوکس در خانة مردم. انجامدادنِ کارهای ساده برای محسن به ماجراجوییهایی تبدیل میشود که کمتر از هفتخان رستم نیست؛ کارهایی مثل رفتن به مدرسه و پخش آش نذری یا پخشِ کارتِ عروسی برای محسن ماجراهایی را رقم میزند که هر یک برای خوانندة کتاب دنیایی است پُر از خنده و نشاط. خلاصه اینکه برای کسانی که دوستدار یادآوری روزهای پُرخاطره همراه با خندیدناند این کتاب حرفهای بسیاری برای گفتن دارد...
گچ پژ مجموعه تک نوشته هایی است که در قالب طنز نگاشته شده است. این کتاب اولین اثر منتشر شده محسن رضوانی است . وی با قلمی متفاوت به موضوعات مختلف پرداخته است. محسن رضوانی با استفاده از لهجه قدیم تهرانی و اصطلاحات دوره قاجار متن های خود را پیش می برد و از این دریچه به مسائل پیرامون خود که عموما مسائل روز اجتماعی هستند می پردازد. یکی از نکات مهم درباره این مجموعه شکل و طراحی متفاوت کتاب است که از سوی سوره مهر طراحی و روانه بازار نشر شده است.
کتاب فرنگیس شامل خاطرات فرنگیس حیدرپور متولد سال ۱۳۴۱ است. در سال ۱۳۵۹ پس از حمله عراق به محل تولد فرنگیس، مردم به درههای اطراف فرار میکنند. فرنگیس که در آن زمان ۱۸ سال داشت شب هنگام همراه برادر و پدرش جهت تهیه غذا به روستا باز میگردند. همیشه وقتی تندیس زنی تبر به دست را کنار پارک شیرین کرمانشاه می دیدم با خودم فکر میکردم کاش بتوان یک روز این زن قهرمان را از نزدیک ببینم و با او حرف بزنم زنی که تنها با یک تبر یک عراقی را کشت و دیگری را اسیر کرد.
نمای نزدیک:این کتاب، کارنامهای تاریخی و مستند از شکلگیری لشکر 27 محمد رسول الله(ص) است. روایتی از یک مقطع زمانی شش ماهه از جنگ تحمیلی. از ابتدای دی ماه 1360 تا اواخر تیر ماه گرم سال 1361. موضوع اصلی اثر، شرح مستند مراحل آغازین تاسیس تیپ نظامی محمد رسول الله (ص) است و نقش این تیپ را در دو عملیات بزرگ فتحالمبین، بیتالمقدس و لبنان بیان میکند. نویسندگان کتاب که خود از رزمندگان لشگر بیست و هفتم محمد رسولالله(ص) بودهاند، بی آنکه خود به روایت ماجرا بپردازند، از زبان و بیان فرماندهان مفقود و شهید تیپ به روایتگری قصه جنگ پرداختهاند. حسین بهزاد و گل علی بابایی در یک تلاش مشترک چهار ساله نخستین کتاب از مجموعه پژوهشی ـ تاریخی خود، با عنوان اصلی «حماسه 27» را به بازشناسی دوران فرماندهی زندهیاد حاج احمد متوسلیان اختصاص دادهاند. فارغ از وجود مصاحبه و ثبت خاطرات کمتر شنیده شده رزمندگان، مکالمات رودرروی فرماندهان و متن مکالمه شهید همت با حاج احمد متوسلیان، متن مذاکرات و تماسهای مخابراتی و بیسیمی، کتاب را جذاب و خواندنی کرده است. شیوه روایی و داستانی کتاب و قرار گرفتن اسناد در دل حوادث، مخاطب را مشتاقانه به صفحات بعد راهنمایی میکند. «همپای صاعقه» در 14 فصل تدوین شده و علاوه بر این، عکسهایی دیدنی از عملیاتهای مختلف در انتهای کتاب منتشر شده است. کتاب چند ویژگی دیگر هم دارد. اول آنکه در فهرست همکاران این پروژه نام دو شهید هنوز درج است. یکی شهید سعید جانبزرگی که عکسها و خدمات لابراتواری کتاب را در دست داشته و دیگری شهید سعید سلیمانی که مدیریت طرح و نظارت پروژه را به عهده داشته است. دیگر اینکه در تحقیقات این کتاب، کار فشرده و گستردهای صورت گرفته که یک نمونه آن گردآوری، دستهبندی، ضبط، پیادهکردن و فیش برداری پنج هزار و سیصد دقیقه نوار صوتی و مکالمات بیسیم و جلسات و مذاکرات ردههای مختلف عملیاتی بوده است. وجه تمایز اصلی کتاب با سایر کتابهای دفاع مقدس که در حوزه مستندنگاری نوشته شدهاند این است که در این اثر، شهدا روایتگر اصلی قصه جنگند، نه نویسنده.
نمای نزدیک :کتاب «نورالدین پسر ایران» از هجده فصل و عکسهای ضمیمه و فهرست اعلام تشکیل شده است. سید نورالدین عافی در سال 1343 در روستای خلجان در نزدیکی تبریز متولد میشود. خانوادة او پر جمعیت و کشاورزند. در دوران انقلاب در راهپیماییها و فعالیتهای انقلابی شرکت میکند. با شروع جنگ ایران و عراق میخواهد راهی جبهه شود؛ ولی به خاطر سن کمش او را نمیپذیرند. بارها و بارها اقدام میکند و بالاخره موفق میشود. در پاییز سال 1359 دورة آموزش نظامی میبیند و راهی مناطق غرب کشور میشود و در سپاه مهاباد به فعالیت میپردازد. در سال 1360 عضو رسمی سپاه کردستان میشود و پانزده ماه آنجا میماند؛ ولی مدام در اندیشة راهی شدن به مناطق جنگی جنوب کشور است. وقتی به منطقة جنگ ایران و عراق عازم میشود، برادر کوچکتر صادق هم به همراهش میرود و در یک بمباران حملة هوایی عراق در برابر چشمان نورالدین شهید میشود. بیست و چهار ترکش به بدن نورالدین اصابت میکند و او در بیمارستانهای کرمانشاه و مشهد بارها تحت عمل جراحی قرار میگیرد؛ ولی چون از قسمت شکم و صورت و چشم و بینی آسیبهای جدی دیده، حتی با این عملها، به طور کامل بهبود نمییابد. به تبریز میرود و بعد از شش ماه به جبهه برمیگردد. در مرخصیهایی که در تبریز میگذراند به فعالیتهای مذهبی و تبلیغی و عیادت از خانوادة شهدا و مجروحان بیمارستانها میپردازد و هربار بعد از استراحتی کوتاه به جبهه برمیگردد. در عملیاتهای زیادی از جمله مسلم بن عقیل، کربلای چهار، و ... شرکت میکند و بارها بهشدت مجروح میشود و با وجودی که جانباز 70 درصد است، هر بار بعد از بهبودی نسبی به جبهه برمیگردد. در هجده سالگی چهرهاش در اثر جراحتهای شدید و جراحیهای زیاد کاملاً شکل خود را از دست میدهد. در سال 1363 با دختری شانزده ساله به نام معصومه عقد میکند. در 1366 ازدواج میکند و در سال 1367 اولین فرزندش، که دختر است، متولد میشود. در مناطق جنگی به عنوان غواص در عملیاتهای زیادی شرکت میکند. پس از قبول قطعنامه و پایان جنگ برای مداوا به آلمان میرود و باز هم تحت عمل جراحی قرار میگیرد و بنا به درخواست خودش زودتر از موعد به ایران برمیگردد.نورالدین هنوز دردها و ناراحتیهای جسمی و دلتنگی دوری از دوستان شهیدش، مخصوصاً امیر مارالباش، را دارد.
عنوان سیزده سالگی برای مخاطب و خواننده کتاب کافی است تا به ابعاد هیجان آور موضوع پی ببرد.اینکه شخصی در سن سیزده سالگی، به عنوان اسیر جنگی به دست دشمن افتاده باشد شاید برای مخاطب امروزی امری غیرقابل باور باشد اما با خواندن این خاطرات نه تنها می تواند واقعیت این موضوع را از نزدیک لمس کند بلکه ماجراهای ناگفته زیادی را در کتاب بخواند و اسارت را جور دیگر درک کند . از همان لحظه اسارت، به دلیل سن و سال کمی که داشت افسران نظامی سعی در استفاده تبلیغاتی از این موضوع می کنند و وی را تحت فشار می گذارند تا بگوید که وی را به زور به جبهه اعزام کرده اند، اما طحانیان کوتاه نیامده و با استقامت برای خود ماجرا جویی های زیادی را در اسارت ترتیب می دهد. سید مهدی طحانیان به واسطه جثه کوچکش می توانست از لای نرده های زندان عبور کرده و خیلی از اتفاقات را از نزدیک و بدون واسطه مشاهد کند از جمله حضور زنان ایرانی که در اردوگاه اسیر بودند و تنها کسی که با آنها از نزدیک ارتباط داشت این اسیر نوجوان بود. درنهایت زمانی که آقای طحانیان از زندان های عراقی آزاد شد تنها 21 سال داشت که خود نوید یک شروع تازه را می داد.
نمای نزدیک:مرجان، گلبرگ آن گل سرخ است؛ گل سرخی به نام علی صیاد شیرازی که دمی عطری خوش پراکند و رفت؛ و مرجان نام دختر اوست که عقبافتاده ذهنی بوده و تا صفحات پایانی «در کمین گل سرخ» هیچ نامی از او نیست؛ چرا که پدرش در کوران جنگ چنان نگران همه فرزندان ایرانزمین بوده که نمیتوانسته تنها به فرزند خود بیندیشد. محسن مؤمنی قصهنویس است. به همینخاطر روایت زندگی صیادشیرازی را کاملاً غیرمنتظره و با تعلیق آغاز میکند؛ از آنجا که یک سرهنگ حکم بازداشت صیادشیرازی را صادر میکند و نمیداند چند روز بعد او ضامن جانش میشود. بعد قصه را از پدر صیادشیرازی که نظامی بوده شروع میکند تا برسد به کودکی و نوجوانی و جوانی صیاد. حالا او به عنوان یک نظامی در آستانه انقلاب، فعالیتهای انقلابی میکند و سرهنگ شعیبی او را به همین جرم به بازداشت میفرستد. چند روز بعد که انقلاب به ثمر میرسد جوانان انقلابی اصفهان میخواهند سرهنگ را اعدام کنند که صیادشیرازی شفاعتش را میکند. باقی قصه خواندنی مؤمنی، خواباندن غائله کردستان است و پاکسازی بانه و مریوان به دست صیاد شیرازی؛ رسیدنش به فرماندهی نیروی زمینی ارتش، فرماندهی عملیاتهای بزرگ جنگ، حضور موثر در آزادسازی هویزه و خرمشهر، انجام عملیات مرصاد و بعد شهادت گل سرخ داستان ما...
«وقتی مهتاب گم شد» قبل از آنکه شرح زندگی علی خوشلفظ باشد، روایتی عینی از واقعهای تاریخی است که موجب شد سرنوشت خیل وسیعی از مردمان ایران تغییر کند. علی خوشلفظ، که نامش را به دلیل نزدیکی تولدش با ولیعهد پهلوی، جمشید گذاشته بودند، سالها بعد در نوجوانی، همزمان با وقوع انقلاب اسلامی، دچار تحول و دگرگونی در اهداف و آرمانها میشود. همین انقلاب درونی باعث میشود در اولین اعزام به جبهه نام خود را به علی تغییر دهد و سرانجام زندگیاش هم تغییر کند. علی پانزده ساله در عنفوان جوانی با اصرار فراوان خود به جبهه اعزام میشود و آنجاست که درمییابد شهادت ارمغانی است که با ترک خود به دست میآید، اما گویی قرار است علی خوشلفظ با تنی مجروح و خسته زنده بماند؛ تا سالها بعد ماجرای وصل حدود هشتصد دوست و برادرش را برای ما روایت کند.