کتاب حمیدرضا صدر به نام از قیطریه تا اورنج کانتی، کتابی تلخ است که ارزش ادبی بالایی دارد. حمیدرضا صدر زمانی که متوجه پیشرفت بیماری سرطان شد، برای ادامه درمان راهی امریکا شد و در همانجا تصمیم گرفت دربارهی دوران درگیریاش با این بیماری و روزهای خود در این مدت بنویسد. دربارهی مبارزه و ایستادگی خودش برای زنده ماندن و البته که شکست بیماری. با این شرط که کتاب زمانی چاپ شود که او چشم از دنیا بسته باشد. کاش این کتاب به مرحله چاپ هنوز نرسیده بود. فصل آخر این کتاب را غزاله صدر، دختر حمیدرضا صدر نوشته است. وی دربارهی روزهای پایانیاش با پدرش نوشته است و چه فصل تکان دهندهای است. در این کتاب حمیدرضا صدری را میبینیم که دارد برای بعد از خودش از زندگی مینویسد. از تلاش و تعریف سلامتی و ارزشی که شاید فقط زمانی متوجه آن شویم که در بستر بیماری هستیم. از روزهایی میگوید که میرود بی آنکه توجه کنیم که این روزها و ساعتها هرگز باز نمیگردند. زمانی این گفتهها ارزش پیدا میکنند که فردی مانند او که در تمام دوران حیاتش تلاش کرده و زندگی پرثمری داشته است به ما گذر زمان را گوشزد میکند. فردی چون او از ارزش لحظات زندگی و سلامتی مینویسد.