کتاب «درک یک پایان» رمان بینظیری از جولین بارنز، نویسنده انگلیسی برنده جایزه بوکر ۲۰۱۱ است. بارنز تا کنون رمانهای متعدد و چند داستان کوتاه و جستار نوشته و چند کتاب نیز ترجمه کرده و حتی زمانی هم با نام مستعار دان کوانا (نام خانوادگی همسرش که زودهنگام درگذشت) داستان جنایی نوشته است. از آثار او میتوان به «دیار مترو» و مجموعه داستان «عبور از کانال» و «طوطی فلوبر» اشاره کرد. بارنز به گوستاو فلوبر و به طور کلی ادبیات و فرهنگ فرانسه بسیار علاقه دارد.
جولین بارنز کتاب آرتور و جورج را بر اساس داستانی واقعی نوشته است. زندگی دو مرد که در اواخر قرن نوزدهم در انگلیس به هم گره میخورد. سر آرتور کانن دویل که خالق یکی از مشهورترین کارآگاهان دنیای ادبیات جهان یعنی شرلوک هولمز است و جورج ادلاجی (ایدلجی) که وکیل میشود. او پسر کشیش است و اصالتش به زرتشتیان هند برمیگردد. زندگی آن دو به دلیل یک بیعدالتی بزرگ بهم گره میخورد و نقدی هم بر ناکارآمدی نظام قضایی انگلیس میکند. جولین بارنز در این داستان مرز بین خیال و واقعیت را در هم میشکند تا ذهن را به سمت پرسشهایی ببرد که همه به آن فکر میکنند. بیعدالتیهایی که میتواند زندگیها را دگرگون کند. عشقهایی که سرانجامی ندارند و هزاران چیز دیگر که در تمام زندگیها و افکار نقش دارند.
کتاب فقط یک داستان، رمانی نوشته ی جولین بارنز است که نخستین بار در سال 2018 وارد بازار نشر شد. در تابستانی در دهه ی 1960، در یکی مناطق جنوبی شهر لندن، پسری نوزده ساله به نام پال از دانشگاه به خانه می آید و با اصرار و تأکید مادرش در رابطه با پیوستن به باشگاه تنیس مواجه می شود. پال در باشگاه با سوزان مکلیود هم تیمی می شود که زنی چهل و هشت ساله، با اعتماد به نفس، باهوش، متأهل و دارای دو دختر نوجوان است. سوزان بسیار خونگرم است و خیلی سریع با پال ارتباطی صمیمی برقرار می کند. این دو شخصیت خیلی زود عاشق یکدیگر می شوند و با هم خانه ای در لندن می گیرند. چند دهه بعد، پال به گذشته نگاهی می اندازد و به یاد می آورد که آن ها چگونه عاشق هم شدند و چگونه همه چیز به تدریج از هم پاشید. همزمان با این که پال، تنها داستان ذهنش را از نقطه نظراتی مختلف مرور می کند، با تناقضات و لغزش های حافظه ی خود مواجه می شود.
بارنز در کتاب هیاهوی زمان، زندگی دیمیتری شوستاکوویچ آهنگساز مشهور روس و یکی از معروفترین آهنگسازان قرن بیستم را به تصویر کشیده است. درواقع این داستان را باید نگاهی متفاوت به شوروی سابق در دوران حکومت استالین و جنگ جهانی دوم دانست. بارنز در داستان هیاهوی زمان، نبرد شاستاکویچ با وجدانش را بسیار جذاب به تصویر میکشد. او در مقدمه کتاب خود تاکید کرده که در روسیه استالینی یافتن حقیقت کار دشواری بود چه رسد به حفظ آن؛ بنابراین با توجه به جو امنیتی حاکم بر این کشور، یافتن اطلاعات دقیق و معتبر درخصوص زندگی این نابغه موسیقی بسیار دشوار بود.