«این قرن» نوشته آلن بدیو(-۱۹۳۷) فیلسوف معصر فرانسوی است و دربردارنده سیزده درسگفتار از وی درباره قرن بیستم است. بدیو در این کتاب، به تحلیل عرصههای گوناگون اجتماع و فرهنگ در سده بیستم از منظر فسلفی پرداخته است. در بریدهای از کتاب میخوانیم: «این روزها یعنی در چهارمین سال قرن بیست و یکم بهجز حقوق بشر و بازگشت امر دینی چیز دیگری بهگوشمان نمیرسد. حتی برخی نوستالژیزدگان تضادهای سبعانهای که قرن بیستم را مفتون و مخروب کردند معتقدند که دنیای ما حول برخورد مرگبار میان یک غرب حامی حقوق بشر (یا آزادیها، یا دموکراسی، یا رهایی زنان...) و «بنیادگرایان» دینی سامان یافته است. این بازی در فرانسه حتی برخی روشنفکران خاصی را بهسوی خود جلب کرده که حقیقتاً مشتاقاند در عرصهی تعارضآمیزی که هماکنون تحت سیطرهی جنگ انسان (یا قانون) علیه خدا قرار دارد از یک دال اعظمِ جایگزین پشتیبانی کنند. با اینحال، این مرتدان جریان چپ دههی هفتاد هستند که از اینکه «انقلاب» نام هر رخداد اصیلی نیست، از اینکه تخاصمهای سیاسی دیگر کلید تاریخ جهان را در اختیارمان نمینهند، از اینکه مطلقبودگی حزب، تودهها و طبقات به اتمام رسیده، هنوز تسکین نیافتهاند. پس در اینجا روشنفکران نگونبخت را داریم که با بیچارگی، سخت مشغولاند نابودی یهودیان را به دست نازیها به رخداد یکه و مقدس قرن بیستم مبدل سازند، یهودستیزی را محتوای مقدر تاریخ اروپا بدانند، واژهی «یهودی» را به مشخصهی قربانینمای نوعی جایگزین مطلق تبدیل کنند، و واژهی «عرب» را، که به زحمت در پس واژهی «اسلامگرا» پنهان شده، به مشخصهی بربریت. از این آکسیومها ظاهراً چنین برمیآید که دولت رژیم اشغالگر قدس با مشیِ استعماری خود پست دیدبانی تمدن دموکراتیک است، و ارتش آمریکا ضامن نهایی هر جهانِ پذیرفتنی. موضعگیری در قبال این «کلان روایتِ» رقتانگیزِ نبرد میان دموکراسی انسانگرا و دین، بهنحو فوقالعادهای ساده است: خدا زمان درازی، بیشک حداقل نزدیک به دویست سال، است که مرده، انسانِ مکتب انسانگرایی نیز از قرن بیستم جان به در نبرده.»