آقای توسلی به امام گفت که ایشان همان جوانی است که چند ماه قبل شعر مکه را سروده بود. بعد امام عمامه را از من گرفت و برسرم قرار داد. امام یک فشاری هم برآن وارد کردند که گوش هایم تا وسط داخل عمامه رفت. بعد با همان حالت گریه و اشکی که بر من غلبه کرده بود به ایشان عرض کردم که توصیه ای بفرمایید. با توجه به اینکه معمولا مرید از مراد دستور می گیرد، من نیز خواستم تا رهنمودی عرفانی از وی داشته باشم. امام پس از چند ثانیه مکث و تفکر سرشان را بلند کردند و با صدای عجیب و بسیار تاثیرگذاری که هنوز روی من تاثیرگذار است فرمودند: (این سوالی که شما کردید، شخصی نیز از امام باقر(ع) پرسید و من عین جواب امام باقر(ع) را برای شما می گویم. (من عمل بما علم علمه الله ما لم یعلم) کسی که به آنچه که می داند عمل کند، خداوند آنچه را که نمی داند به او خواهد آموخت.)
کتاب «نامزد خوشگل من»، مجموعه خاطراتی متفاوت از دفاع مقدس و همچنین اتفاقات، خاطرات و حوادث بعد از جنگ نویسنده، می باشد. کتاب حاضر، دربردارنده خاطراتی است که مؤلف آنها را در ذهنش مرور کرده و هر کدام در قالب داستانی مجزا بیان شده است. این کتاب، مجموعه خاطراتی خاص از جنگ تحمیلی است که بیشتر آنها به صورت طنزگونه روایت شده است. کتاب حاضر دارای 28 داستان برگرفته از خاطرات و مرور وقایع اتفاق افتاده برای نویسنده بوده که به شکل هنرمندانه ای به قلم تحریر درآمده است.
شعر سهم عظیمی از این فرهنگ پرافتخار داشته و دارد و شناختن و شناساندن سرآمدان فرهنگ امروز ایران، کاری بجا و شایسته است. کتاب «حوالی روشن صدا» ماحصل پانزده ساعت گفتگوی نویسنده با حسین اسرافیلی؛ شاعری که در سالهای اخیر و به خصوص دههی شصت خوش درخشیده است، میباشد. شاعری که برای حضور در جلسات ابتدایی شکلگیری حوزه هنری و همراهی با جریان شعری برآمده از این حلقهی اثرگذار گفتنیهای معطر دارد که این حرفها و حدیثهای تلخ و شیرین را میتوانید در «حوالی روشن صدا» مطالعه کنید.
روایتی از زندگی و زمانه ی میرحسین موسوی در سال های 1320-1368 که نویسنده سعی کرده است بدون جانبداری و بر اساس مستندات، برگ هایی از تاریخ کشور که با زندگی آخرین نخست وزیر ایران گره خورده و با جنگ تحمیلی و بر حوادث بی شمار تلخ و شیرین دهه اول انقلاب عجین شده است را به رشته تحریر درآورد. کسی که درباره زندگی 37 ساله اش در سال های قبل از انقلاب مطالبی ناچیز وجود دارد و همین امر نویسنده را متعجب و تشویق می کند تا با مطالعه و تحقیق و پژوهشی 3 ساله، تمام تلاش خود را به کار بندد تا بتواند کتاب حاظر را به علاقمندان ارائه نماید.
«عباس برادرم»، خاطرات و یادداشتها و همچنین مصاحبههایی از شهید مدافع حرم؛ عباس کردانی است که در سال 1394 در عملیات آزادسازی شهرهای نبل و الزهرا به شهادت رسید. جنگ 33 روزهی لبنان، عرصه مهمی از حضور عباس در جبهه نبرد با دشمن صهیونیستی بود که نقش مهمی در پیشرفت روحیه نظامی او داشت. حضور در جبهههای نبرد با بعثیان و داعشیان در عراق و به دنبال آن، حضور فعال در جبهههای سوریه و نبرد رویارو با تروریستهای جنایتکار، از جمله فعالیتهای اخیر او بود که به زیبایی هرچه تمام در این کتاب به قلم نگاشته شده است.
کتاب سربلند خاطرات شهید مدافع حرم محسن حججی می باشد که محمدعلی جعفری نویسنده کتاب عمار حلب و قصه دلبری آن را به نگارش درآورده است. در این کتاب خاطرات شهید از زبان خانواده و دوستان شهید و همسر شهید روایت شده است. برگشتم به حاج سعید گفتم: «آخه من چطور این بدند اربا اربا رو شناسایی کنم؟» خیلی بهم ریختم. رفتم سمت آن داعشی ، یک متر رفت عقب و اسلحه اش را کشید طرفم، سرش داد زدم: «شما مگه مسلمون نیستید؟» به کاور اشاره کردم که مگر او مسلمان نبود؟ پس سرش کو؟ چرا این بلا را سرش آوردید؟ حاج سعید تند تند حرفهایم را ترجمه می کرد.آن داعشی خودش را تبرئه کرد که این کار ما نبوده و باید از کسانی که او را برده اند«القائم»، بپرسید، فهمیدم می خواهد خودش را از این مخمصه نجات دهد. دوباره فریاد زدم که کجای اسلام می گوید اسیرتان را این طور شکنجه کنید؟ نماینده داعش گفت: «تقصیر خودش بوده! پرسیدم به چه جرمی؟» بریده بریده جواب می داد و حاج سعید ترجمه می کرد:«از بس حرصومون را درآورد، نه اطلاعاتی به ما داد نه اظهار پشیمونی کرد، نه التماس کرد! تقصیر خودش بود......!»
کتاب «یادت باشد»، عاشقانه ترین کتاب شهدای مدافع حرم برای شهید پاییزی دفاع از حریم عقیله عقلا زینب کبری است که در پاییز سال 89 به کربلا رفت، در پاییز سال 91 عقد کرد، در پاییز سال 92 ازدواج کرد و نهایتاً در پاییز سال 94 به شهادت رسید! طراحی جذاب جلد این کتاب گویای همین غربت همسرانه از جنس پاییز است که کتاب «یادت باشد» را بیش از هر چیزی به کتابی سراسر عشق و محبت و دلدادگی بدل کرده است. عشقی که شاید در زندگی زمینی به جدایی رسیده باشد ،اما این تعلق خاطرها هیچ گاه کهنه نمی شود.
این اثر به خاطرات حاج حسین یکتا، فرمانده قرارگاه فرهنگی خاتم الاوصیاء(ص) از دوران کودکی تا پایان دفاع مقدس پرداخته و برهه حضور وی در دفاع مقدس در این کتاب برجسته شده است. کتاب «مربعهای قرمز»، عنوان سؤال برانگیزی است که جلد کتاب نیز بر اساس آن طراحی شده است. حاج حسین یکتا، در مقدمه خود بر این کتاب مینویسد: «پنج سال می شد که قصد کرده بودم خاطراتم را مکتوب کنم. مخصوصاً وقتی مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنهای حفظهالله مطلبی را مبنی بر ناتمام ماندن جنگ یک رزمنده تا نوشتن خاطراتش، فرمودند، برای نوشتن و نشر خاطراتم مصممتر شدم. هرچه از رشادت همرزمانم و غربت و مظلومیتشان میدانستم در روایتگریهایم گفته بودم. با مکتوب کردن خاطراتم دنبال ناگفتهای از بچهها بودم. دنبال سبک بندگی کردنشان، سبک عبادتشان، سبک رفاقتشان، دنبال سبک زندگی کردنشان در جنگ. سبکی که این روزها جایش بین جریان زندگی جوانان به شدت خالی است. امیدوارم این کتاب که تنها گوشهای از جهاد همرزمانم در لبیک به ندای هل من ناصر امام خمینی(ره) نایب امام عصر(عج) است، مورد رضایت حضرتش واقع گردد و در روز حسرت، رفقای شهیدم دستم را بگیرند. رفقایی که در روزهای مصاحبه و بازخوانی خاطراتم، میان این ورقها، دوباره دیدمشان، کنارشان جنگیدم، کمین کردم، سنگر گرفتم، زخمی شدم، نماز خواندم، خندیدم، شوخی کردم، بوسیدمشان، بوییدمشان و دوباره ایستادم و رفتنشان را نگاه کردم. دوباره تنها شدم. جانم از تنهایی و دلتتنگی پر است. از حسرت آسمان. امید که این کتاب پلی باشد میان من و رفقای شهیدم. پلی باشد برای همه تشنگان و جویندگان حقیقت. پلی باشد به آسمان.»