«املت دسته دار» را باید شاخص ترین اثر ناصر فیض بدانیم؛ هرچند اگر او خود کارهای دیگرش را دوست داشته باشد! با این حال، مجموعه کارهایی که قرار نبود برای چاپ از زیر دست طنزپرداز نامدار کشورمان خارج شود، به نحوی مرتب شد و به قول خودش ریز و درشتشان کرد تا در قالب کتابی با همین عنوان به دست مخاطب برسد. او در مقدمه کوتاه و طنز کتاب از ماجرای چاپ این آثار سخن می گوید و معتقد است که طنزپرداز باید رو داشته باشد تا قریحه اش رو بیاید و این رو داشتن هیچ مناسبتی با پررو بودن ندارد. او در همین چند سطر، دفتر طنز حوزه هنری را هم معرفی کرده و چاپ آثار جوان تر ها را وزش هوای تازه خوانده است. شعرهای «املت دسته دار»، طنز روراست، صریح و البته اخلاقی است. به اوضاع و احوال سیاسی کشور، اشاره های روشن و باصراحتی دارد که شاید نشود همین مفاهیم را از زبانی غیر از زبان طنز شنید. با این حال، شیرینی سروده های ناصر فیض به اندازه ای است که طعم گس انتقاد، در کام خواستاران ننشیند. برخی عناوین اشعار موجود عبارتند از: غزل مدرن، گریه کردن، فهمید بد شد، در طلب حج، اختلاف، دلبر بی استخوان، به دنبال قافیه، آن قدر است نیست، املت دسته دار، یه لقمه نون، قصیده داش غلام، در خرابی قم، اسباب هنر و...ا
کتاب فاضل نظری ما برای باتو بودن عمر خود را باختیم/ بد نبود ای دوست گاهی هم تو دل می باختی * نسبت عشق به من نسبت جان است به تن/ تو بگو من به تو مشتاق ترم یا توبه من * شباهت تو ومن هرچه بود ثابت کرد/ که فصل مشترک عشق و عقل ، تنهایی است* بسته می شود کتاب (( و تو چه می دانی شاید آن ساعت نزدیک باشد....))
«این کتاب مشتمل بر سی و هفت قطعه شعر در قالبهای نو و غزل است. اقلیت» یکی از مجموعه های متفاوتی است که در چند ساله اخیر توانسته جانی به آیینه غبار گرفته بازار کتاب به خصوص در حیطه شعر و شاعری ببخشد. با بررسی کتاب می توان به چهار عنصر اصلی کتاب یعنی 1- عاطفه، 2- تخلیل، 3- زبان، 4- آهنگ پی بردکه لازمه جذابیت و زیبایی شعر می شود.
این مجموعه، سومین مجموعه از سرودههای فاضل نظری بعد از دو مجموعه «اقلیت» و «گریههای امپراتور» مشتمل بر 51 غزل با موضوعات عاشقانه و عارفانه و نیز همراه با چند شعر آئینی است. این مجموعه از سرودههای نظری نسبت به دو مجموعه قبلیاش اگرچه در ادامه همانهاست اما دارای تفاوتهای زبانی است. همچنین «آنها» دارای شادی و ابتهاج بیشتری است و به گفته شاعر «غم جان مایه آنها نیست.» اگرچه به گفته خود شاعر در شعر عاشقانه از غمگریزی نیست. نظری در شعرهای آنها با این دیدگاه که اگرچه دردها و غصههای انسان گذشته با امروز چندان تفاوتی ندارد اما درهرحال نوع نگاه، چینش و انتخاب کلمات و مفاهیم و نیز زبان موضوع باید به گونهای متناسب با احوال انسان امروز باشد. گزیده متن: چشمت به چشم ما و دلت پیش دیگریست جای گلایه نیست! که این رسم دلبریست هرکس گذشت از نظرت، در دلت نشست تنها گناه آینهها زود باوری است مهرت به خلق بیشتر از جور بر من است سهم برابر همگان، نابرابریست دشنام یا دعای تو در حق من یکی است ای آفتاب، هرچه کنی ذرّه پروریست ساحل جواب سرزنش موج را نداد گاهی فقط سکوت سزای سبکسریست