کتاب ساجی: خاطرات نسرین باقرزاده همسر سردار شهید بهمن باقری نوشتهی بهناز ضرابی زاده، روایتگر سرگذشت یکی از زنان مقاوم و فعال در حوادث و اتفاقات جنگ تحمیلی عراق علیه ایران است. در این اثر جنگ تحمیلی با نگاهی انسان دوستانه، به تصویر کشیده شده است. ساجی، عنوان کتابی است که از سالهای کودکی نسرین باقرزاده در خرمشهر شروع شده و تا زمان جنگ در این شهر ادامه پیدا میکند. چند روز نخست جنگ خانواده باقرزاده در خرمشهر بودند، اما به ناچار خرمشهر را ترک کرده و مانند دیگر زنان حاضر به شیراز روانه میشوند، ولی مردها در خرمشهر مانده و از این شهر حفاظت میکنند. در این دوران اتفاقات مختلفی میافتد که جذابیتهای خاصی دارد. بانوان یا به خرمشهر و بوشهر یا در شهرهای دیگر پراکنده میشوند، اما راوی این خاطرات به خاطر اینکه در خرمشهر میماند و کنار همسرش قرار دارد به شهرهای گوناگون مثل قم، ماهشهر و آبادان رفته و مدتی را در این شهرها زندگی میکند. وی روزها و شرایط سختی را میگذراند و سالهای پایانی دوباره به خوزستان باز میگردد تا اینکه در 29 فروردین 1367 سردار باقری به شهادت میرسد.
معرفی کتاب «الف های غلط» چهارمین مجموعه شعر علی محمد مؤدب؛ که همه اشعار آن در قالب غزل سروده شده اند. مضامین شعرها، عاشقانه، مذهبی و اجتماعی است و از ویژگی های آن ها می توان به زبان محکم و آمیخته با عاطفه سرشار اشاره کرد. «نی اید ولوخ که اندر لجن بلند شوید»، «شوق است اگر پرنده بمیرد، ننگ است اگر که سنگ بماند» و «برخیز گیسوان عروسی است مال باد» برخی از اشعار اجتماعی این کتاب را تشکیل می دهند. «ای جان جان جان جهان های مختلف» و «امشب عجیب خوشدلم از بوی کربلا» از اشعار مذهبی کتاب هستند. از عاشقانه های این مجموعه نیز می توان «من پرم از کسی، از چشم قشنگی ازنو»، «انارستان عصری، عصر شیرین انارستان» و «تنت مانند ماهی هاست؛ می لغزد به چشمانم» را نام برد.
اثری است از محمدحسن جمشیدی به چاپ انتشارات سوره مهر. مجموعه ای از غزلیات شاعری جوان که در سروده هایش توجه ای ویژه به معنا معطوف کرده و غالبا غزلیاتی عاشقانه سروده است. از جمشیدی پیش از این دفتر شعر دیگری با عنوان “دستخط” توسط همین انتشارات به چاپ رسیده و “طراحی صحنه” دومین مجموعه شعر اوست که وجه تسمیه اش را می توان با مرور اشعار یافت.
خاطرات سفر، حضور و زندگی با یک طلبه جوان که برای اولین بار به سفر تبلیغی رفته است. زن و شوهری طلبه همراه با فرزندانشان برای ایام ماه مبارک رمضان به نقطه ای در جنوب ایران سفر می کنند. در این سفر علاوه بر مهربانی و مهمان نوازی مردم تجربه و اتفاقاتی برایشان رقم می خورد که به پخته شدن آنها کمک می کند.
کتاب دهکده خاک بر سر که با لحنی طنز درآمیخته شده، خاطرات سفر هجده ماهه به لوزان فائضه غفارحدادی را همراه با فرزند 4 ساله و جنین در شکمش روایت میکند. طنز این کتاب به قدری در همه جای آن دیده میشود که حتی قسمتهایی که شما انتظار شوخی و لبخندی ندارید باز هم با طنزی دلنشین روبهرو میشوید و لبتان به خنده باز میشود. غفار حدادی تلاش کرده در کتاب خود صادقانه دقیقاً آن چیزی را که اتفاق افتاده بازگو کند و موارد اضافه دیگر را به روزنوشتهای خود اضافه نکند. به طور مثال اگر از چیزی آگاهی نداشته، صریح به آن اعتراف کرده و حسی که در لحظه حادثه داشته را بیان میکند. از همین رو شما احساس نمیکنید که راوی چیزی را از شما پنهان کرده است. راوی که مدام در پی یافتن جوابهای قانع کننده برای پرسشهای ذهنیاش میگردد، وقتی به بهانه مهدکودک فرزندش و یادگیری زبان، وارد مرکز زنان شهر لوزان میشود، به یک کنشگر فعال اجتماعی بدل میگردد. فائضه غفارحدادی در مقدمهای که برای کتابش نوشته این نکته را بیان کرده که: «اسم این کتاب را سفرنامه نمیگذارم. چرا که به آن نیت نوشته نشده و شبیه سفرنامههای رایج هم نیست که شاید پیش از این خواندهاید. اینها در واقع ادامه همان روزنوشتهایی هستند که از زمان دبیرستان برای دل خودم مینوشتم. همه احساسات، عواطف، مشاهدات و نتیجهگیریهای این کتاب را بعد از شش – هفت سال که از نوشتنشان گذشته، به تلنگر یکی از اساتید دنیای ادبیات به قضاوت همگانی میگذارم.»