علیرضا قزوه کتاب «این همه یوسف» دربرگیرنده 24 قطعه مثنوی از علیرضا قزوه، شاعر انقلاب و اهل بیت (س) در عرصه شعر آئینی و نیز دفاع مقدس است که البته تِم موضوعاتی مانند انقلاب اسلامی و دفاع مقدس در این مجموعه پررنگتر است. عنوان «این همه یوسف» از یکی از مثنویهای مندرج در این اثر که در رابطه با شهدای دفاع مقدس است، انتخاب شده است. در «این همه یوسف» همچنین دلتنگی شاعر از روزهای پرفروغ دفاع مقدس و البته از دست دادن دوستان و یاران قدیمیاش، آشکار است. این کتاب که برای اولین بار در سال 1376 منتشر شد و حالا با ویرایشی تازه بازنشر شده، به شهید یوسف کلاهدوز و سی تن از شهدای گرانقدر جنگ هشت ساله تقدیم شده است و در واقع ادای دین علیرضا قزوه به شهدای دوران دفاع مقدس و یاران قدیمی خود است. «این همه یوسف» در واقع از حماسهها و سرافرازیهای مردانی گفته که به قول شاعر، با درختان و کوه و دریا خطبه برادری خوانده بودند؛ آنها که رو به آفتاب سفر کردند، رفتند تا بهار بماند تا خاک از آن او شود و آن اتفاق سبز بیفتد.
«گریههای امپراتور» مجموعه شعری از فاضل نظری است که در قالب غزل سروده شده است.روانی ادبیات، درون مایه قوی و گستره دانش واژهگانِ شاعر، وی را در انتقال مفاهیم نهفته در ذهن و دلش به خوبی یاری کرده است.مورد دیگری که اشعار این کتاب را برای مخاطبانش جذاب میکند، ردیفهای زیبا و رندانه غزلیات است. مثل عوض شدست، که بمیرم، عاشقت شدست، به هم میریزد، از ماه، پرشدست و…اما آنچه بیشتر ناخودآگاه مخاطبان را به سوی اشعار این کتاب میکشاند، تأثیرپذیری ابیات، از اشعار قدمایی چون حافظ و سعدی است، که سالهای سال آشنای ذهن ایرانیان بوده است.
«املت دسته دار» را باید شاخص ترین اثر ناصر فیض بدانیم؛ هرچند اگر او خود کارهای دیگرش را دوست داشته باشد! با این حال، مجموعه کارهایی که قرار نبود برای چاپ از زیر دست طنزپرداز نامدار کشورمان خارج شود، به نحوی مرتب شد و به قول خودش ریز و درشتشان کرد تا در قالب کتابی با همین عنوان به دست مخاطب برسد. او در مقدمه کوتاه و طنز کتاب از ماجرای چاپ این آثار سخن می گوید و معتقد است که طنزپرداز باید رو داشته باشد تا قریحه اش رو بیاید و این رو داشتن هیچ مناسبتی با پررو بودن ندارد. او در همین چند سطر، دفتر طنز حوزه هنری را هم معرفی کرده و چاپ آثار جوان تر ها را وزش هوای تازه خوانده است. شعرهای «املت دسته دار»، طنز روراست، صریح و البته اخلاقی است. به اوضاع و احوال سیاسی کشور، اشاره های روشن و باصراحتی دارد که شاید نشود همین مفاهیم را از زبانی غیر از زبان طنز شنید. با این حال، شیرینی سروده های ناصر فیض به اندازه ای است که طعم گس انتقاد، در کام خواستاران ننشیند. برخی عناوین اشعار موجود عبارتند از: غزل مدرن، گریه کردن، فهمید بد شد، در طلب حج، اختلاف، دلبر بی استخوان، به دنبال قافیه، آن قدر است نیست، املت دسته دار، یه لقمه نون، قصیده داش غلام، در خرابی قم، اسباب هنر و...ا
کتاب فاضل نظری ما برای باتو بودن عمر خود را باختیم/ بد نبود ای دوست گاهی هم تو دل می باختی * نسبت عشق به من نسبت جان است به تن/ تو بگو من به تو مشتاق ترم یا توبه من * شباهت تو ومن هرچه بود ثابت کرد/ که فصل مشترک عشق و عقل ، تنهایی است* بسته می شود کتاب (( و تو چه می دانی شاید آن ساعت نزدیک باشد....))
«این کتاب مشتمل بر سی و هفت قطعه شعر در قالبهای نو و غزل است. اقلیت» یکی از مجموعه های متفاوتی است که در چند ساله اخیر توانسته جانی به آیینه غبار گرفته بازار کتاب به خصوص در حیطه شعر و شاعری ببخشد. با بررسی کتاب می توان به چهار عنصر اصلی کتاب یعنی 1- عاطفه، 2- تخلیل، 3- زبان، 4- آهنگ پی بردکه لازمه جذابیت و زیبایی شعر می شود.
این مجموعه، سومین مجموعه از سرودههای فاضل نظری بعد از دو مجموعه «اقلیت» و «گریههای امپراتور» مشتمل بر 51 غزل با موضوعات عاشقانه و عارفانه و نیز همراه با چند شعر آئینی است. این مجموعه از سرودههای نظری نسبت به دو مجموعه قبلیاش اگرچه در ادامه همانهاست اما دارای تفاوتهای زبانی است. همچنین «آنها» دارای شادی و ابتهاج بیشتری است و به گفته شاعر «غم جان مایه آنها نیست.» اگرچه به گفته خود شاعر در شعر عاشقانه از غمگریزی نیست. نظری در شعرهای آنها با این دیدگاه که اگرچه دردها و غصههای انسان گذشته با امروز چندان تفاوتی ندارد اما درهرحال نوع نگاه، چینش و انتخاب کلمات و مفاهیم و نیز زبان موضوع باید به گونهای متناسب با احوال انسان امروز باشد. گزیده متن: چشمت به چشم ما و دلت پیش دیگریست جای گلایه نیست! که این رسم دلبریست هرکس گذشت از نظرت، در دلت نشست تنها گناه آینهها زود باوری است مهرت به خلق بیشتر از جور بر من است سهم برابر همگان، نابرابریست دشنام یا دعای تو در حق من یکی است ای آفتاب، هرچه کنی ذرّه پروریست ساحل جواب سرزنش موج را نداد گاهی فقط سکوت سزای سبکسریست
مجموعه شعر محمود حبیبی کسبی توناز کن که به جان می خرم ، نیا این است / گران فروش نه ای ! بلکه نرخ ناز این است/لبم ز سرّ دلم با خبر نگشته هنوز / سکوت کردم و خون می خورم ، که راز این است /چنان گیاه که از خاک ، رو به مهر می کند / زقبله روبه تو آورده ام، نماز این است /تو خود ز خاکی و تا آسمان مرا بردی / اگر پلی به حقیقت زند مجاز ، این است/ شبی که زلف تو در باد باز شد ، گفتم / بیا ببین شب یلدا ! شب دراز این است/نسیم معتکف چادر سیاه تو شد/ لوای حجب و حیای در اهتزاز این است/ کنار قامت تو ، گرم شرم ، سرو بلند/ چه سر به زیر نشسته ! که سر فراز این است/نه هر که زخمه به تاری زند ، نوازندست / تو زخم بر دل من می زنی ، که ساز این است/ به من مگیر که دل باختم به پاکی تو / که سیره همه عشاق پاک باز این است
مجموعه رباعی میلاد عرفانپور برگ از پی برگ ، راز مجنون شدن است/ رنگ از پی رنگ ؛ در دگرگون شدن است/ از راه رسیده با سبدهای انار / پاییز همیشه فصل دلخون شدن است/
سالیان دومین مجموعه شعر معنا گرای سجاد سامانی است . مجموعه شعر سالیان شامل 40 غزل عاشقانه با مضامین مناجات و آیینی است. در مجموعه شعر سالیان عناوین شعرها با سال شروع میشود.
«نزدیک ته خیار»، در واقع گزیده «املت دستهدار» است که در کنار چند اثر چاپ نشده شیرازهبندی شده است. این کتاب که در دو قالب شعر و نثر عرضه شده است، به موضوعات مختلفی پرداخته و بسیار زیبا و هوشمندانه مسائل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و روزمره را مطرح و نقد کرده است؛ مسائلی مثل انتخابات، مسائل خانوادگی، ازدواج، کسب و کار، عاشقانه، تاریخی و... ناصر فیض حتی از پرداختن به مسأله بنزین و توسعه شهر قم نیز فروگزار نکرده است!
این اثر دربردارنده 70 قطعه طنز است که بیشتر در قالب کلاسیک سروده شده و در آن زبان معیار و محاوره به کار رفته است. محتوای سرودهها بیشتر اجتماعی و سیاسی است که در آن موضوعات مختلف مرتبط با این دو حوزه مطرح میشود.
«یلدا» 40 عنوان شعر کلاسیک در قالب های غزل، چهارپاره، ترانه و 15 شعر سپید را در خود دارد. موضوع شعرهای این مجموعه عاشقانه، اجتماعی و آیینی است که در دو بخش شعرهای سپید و کلاسیک دسته بندی شده اند.
مجموعه شعری با عنوان «نامه های کوفی» در سه فصل«خیزرانی»، «سیاه و سفید » و «نامه های کوفی» منتشر شده است.خیزرانی شامل 7 شعر مذهبی، سیاه و سفید شامل 27 غزل و چارپاره عاشقانه و اجتماعی و نامه های کوفی شامل 25 نامه کوفی می باشد.
«آبنبات هلدار» داستان طنزی است از زبان یک کودک بجنوردی؛ برادر این کودک قرار است به جبهه برود. محسن، راوی داستان، فرزند آخر یک خانوادة پنجنفری است. آنها همراه مادربزرگشان در یکی از محلههای قدیم بجنورد زندگی میکنند. فضای داستان سرتاسر ماجراهای خندهدار و حیرتآور است؛ ماجراهایی که محسن آنها را ایجاد میکند. یکی از نقاط قوّت کتاب توانایی نویسنده در نشاندادن فضای پشت جبهههاست؛ نویسنده نشان میدهد که چگونه مردم در این فضا زندگی روزمرة خود را میگذراندند و سرگرمیهای خاص خود را داشتند. در این داستان، نویسنده نشان میدهد، در سالهایی که به ظاهر برای بسیاری یادآور روزهای جنگ است، بخش عمدهای از مردم ایران زندگی شاد و پُرماجرایی داشتند؛ زندگیای همراه با خنده و سرزندگی. این کتاب، برای کسانی که از روزگار دهة 1360 خاطرات نوستالژیک دارند، برای نسل امروز هم، که دوستدارِ موقعیتهای طنزِ کُمیکاند، حرفهای زیادی برای گفتن دارد. محسن، قهرمان داستان، از روزگاری میگوید که مردم با مسائل ساده شادیهای بزرگی میآفریدند، مثلِ اولین تجربة رفتن به سینما؛ دیدنِ اولین تلویزیون رنگی؛ تجربة حضورِ نخستین خوراکیهای لوکس در خانة مردم. انجامدادنِ کارهای ساده برای محسن به ماجراجوییهایی تبدیل میشود که کمتر از هفتخان رستم نیست؛ کارهایی مثل رفتن به مدرسه و پخش آش نذری یا پخشِ کارتِ عروسی برای محسن ماجراهایی را رقم میزند که هر یک برای خوانندة کتاب دنیایی است پُر از خنده و نشاط. خلاصه اینکه برای کسانی که دوستدار یادآوری روزهای پُرخاطره همراه با خندیدناند این کتاب حرفهای بسیاری برای گفتن دارد...
گچ پژ مجموعه تک نوشته هایی است که در قالب طنز نگاشته شده است. این کتاب اولین اثر منتشر شده محسن رضوانی است . وی با قلمی متفاوت به موضوعات مختلف پرداخته است. محسن رضوانی با استفاده از لهجه قدیم تهرانی و اصطلاحات دوره قاجار متن های خود را پیش می برد و از این دریچه به مسائل پیرامون خود که عموما مسائل روز اجتماعی هستند می پردازد. یکی از نکات مهم درباره این مجموعه شکل و طراحی متفاوت کتاب است که از سوی سوره مهر طراحی و روانه بازار نشر شده است.
کتاب فرنگیس شامل خاطرات فرنگیس حیدرپور متولد سال ۱۳۴۱ است. در سال ۱۳۵۹ پس از حمله عراق به محل تولد فرنگیس، مردم به درههای اطراف فرار میکنند. فرنگیس که در آن زمان ۱۸ سال داشت شب هنگام همراه برادر و پدرش جهت تهیه غذا به روستا باز میگردند. همیشه وقتی تندیس زنی تبر به دست را کنار پارک شیرین کرمانشاه می دیدم با خودم فکر میکردم کاش بتوان یک روز این زن قهرمان را از نزدیک ببینم و با او حرف بزنم زنی که تنها با یک تبر یک عراقی را کشت و دیگری را اسیر کرد.
نمای نزدیک:این کتاب، کارنامهای تاریخی و مستند از شکلگیری لشکر 27 محمد رسول الله(ص) است. روایتی از یک مقطع زمانی شش ماهه از جنگ تحمیلی. از ابتدای دی ماه 1360 تا اواخر تیر ماه گرم سال 1361. موضوع اصلی اثر، شرح مستند مراحل آغازین تاسیس تیپ نظامی محمد رسول الله (ص) است و نقش این تیپ را در دو عملیات بزرگ فتحالمبین، بیتالمقدس و لبنان بیان میکند. نویسندگان کتاب که خود از رزمندگان لشگر بیست و هفتم محمد رسولالله(ص) بودهاند، بی آنکه خود به روایت ماجرا بپردازند، از زبان و بیان فرماندهان مفقود و شهید تیپ به روایتگری قصه جنگ پرداختهاند. حسین بهزاد و گل علی بابایی در یک تلاش مشترک چهار ساله نخستین کتاب از مجموعه پژوهشی ـ تاریخی خود، با عنوان اصلی «حماسه 27» را به بازشناسی دوران فرماندهی زندهیاد حاج احمد متوسلیان اختصاص دادهاند. فارغ از وجود مصاحبه و ثبت خاطرات کمتر شنیده شده رزمندگان، مکالمات رودرروی فرماندهان و متن مکالمه شهید همت با حاج احمد متوسلیان، متن مذاکرات و تماسهای مخابراتی و بیسیمی، کتاب را جذاب و خواندنی کرده است. شیوه روایی و داستانی کتاب و قرار گرفتن اسناد در دل حوادث، مخاطب را مشتاقانه به صفحات بعد راهنمایی میکند. «همپای صاعقه» در 14 فصل تدوین شده و علاوه بر این، عکسهایی دیدنی از عملیاتهای مختلف در انتهای کتاب منتشر شده است. کتاب چند ویژگی دیگر هم دارد. اول آنکه در فهرست همکاران این پروژه نام دو شهید هنوز درج است. یکی شهید سعید جانبزرگی که عکسها و خدمات لابراتواری کتاب را در دست داشته و دیگری شهید سعید سلیمانی که مدیریت طرح و نظارت پروژه را به عهده داشته است. دیگر اینکه در تحقیقات این کتاب، کار فشرده و گستردهای صورت گرفته که یک نمونه آن گردآوری، دستهبندی، ضبط، پیادهکردن و فیش برداری پنج هزار و سیصد دقیقه نوار صوتی و مکالمات بیسیم و جلسات و مذاکرات ردههای مختلف عملیاتی بوده است. وجه تمایز اصلی کتاب با سایر کتابهای دفاع مقدس که در حوزه مستندنگاری نوشته شدهاند این است که در این اثر، شهدا روایتگر اصلی قصه جنگند، نه نویسنده.
نمای نزدیک :کتاب «نورالدین پسر ایران» از هجده فصل و عکسهای ضمیمه و فهرست اعلام تشکیل شده است. سید نورالدین عافی در سال 1343 در روستای خلجان در نزدیکی تبریز متولد میشود. خانوادة او پر جمعیت و کشاورزند. در دوران انقلاب در راهپیماییها و فعالیتهای انقلابی شرکت میکند. با شروع جنگ ایران و عراق میخواهد راهی جبهه شود؛ ولی به خاطر سن کمش او را نمیپذیرند. بارها و بارها اقدام میکند و بالاخره موفق میشود. در پاییز سال 1359 دورة آموزش نظامی میبیند و راهی مناطق غرب کشور میشود و در سپاه مهاباد به فعالیت میپردازد. در سال 1360 عضو رسمی سپاه کردستان میشود و پانزده ماه آنجا میماند؛ ولی مدام در اندیشة راهی شدن به مناطق جنگی جنوب کشور است. وقتی به منطقة جنگ ایران و عراق عازم میشود، برادر کوچکتر صادق هم به همراهش میرود و در یک بمباران حملة هوایی عراق در برابر چشمان نورالدین شهید میشود. بیست و چهار ترکش به بدن نورالدین اصابت میکند و او در بیمارستانهای کرمانشاه و مشهد بارها تحت عمل جراحی قرار میگیرد؛ ولی چون از قسمت شکم و صورت و چشم و بینی آسیبهای جدی دیده، حتی با این عملها، به طور کامل بهبود نمییابد. به تبریز میرود و بعد از شش ماه به جبهه برمیگردد. در مرخصیهایی که در تبریز میگذراند به فعالیتهای مذهبی و تبلیغی و عیادت از خانوادة شهدا و مجروحان بیمارستانها میپردازد و هربار بعد از استراحتی کوتاه به جبهه برمیگردد. در عملیاتهای زیادی از جمله مسلم بن عقیل، کربلای چهار، و ... شرکت میکند و بارها بهشدت مجروح میشود و با وجودی که جانباز 70 درصد است، هر بار بعد از بهبودی نسبی به جبهه برمیگردد. در هجده سالگی چهرهاش در اثر جراحتهای شدید و جراحیهای زیاد کاملاً شکل خود را از دست میدهد. در سال 1363 با دختری شانزده ساله به نام معصومه عقد میکند. در 1366 ازدواج میکند و در سال 1367 اولین فرزندش، که دختر است، متولد میشود. در مناطق جنگی به عنوان غواص در عملیاتهای زیادی شرکت میکند. پس از قبول قطعنامه و پایان جنگ برای مداوا به آلمان میرود و باز هم تحت عمل جراحی قرار میگیرد و بنا به درخواست خودش زودتر از موعد به ایران برمیگردد.نورالدین هنوز دردها و ناراحتیهای جسمی و دلتنگی دوری از دوستان شهیدش، مخصوصاً امیر مارالباش، را دارد.
عنوان سیزده سالگی برای مخاطب و خواننده کتاب کافی است تا به ابعاد هیجان آور موضوع پی ببرد.اینکه شخصی در سن سیزده سالگی، به عنوان اسیر جنگی به دست دشمن افتاده باشد شاید برای مخاطب امروزی امری غیرقابل باور باشد اما با خواندن این خاطرات نه تنها می تواند واقعیت این موضوع را از نزدیک لمس کند بلکه ماجراهای ناگفته زیادی را در کتاب بخواند و اسارت را جور دیگر درک کند . از همان لحظه اسارت، به دلیل سن و سال کمی که داشت افسران نظامی سعی در استفاده تبلیغاتی از این موضوع می کنند و وی را تحت فشار می گذارند تا بگوید که وی را به زور به جبهه اعزام کرده اند، اما طحانیان کوتاه نیامده و با استقامت برای خود ماجرا جویی های زیادی را در اسارت ترتیب می دهد. سید مهدی طحانیان به واسطه جثه کوچکش می توانست از لای نرده های زندان عبور کرده و خیلی از اتفاقات را از نزدیک و بدون واسطه مشاهد کند از جمله حضور زنان ایرانی که در اردوگاه اسیر بودند و تنها کسی که با آنها از نزدیک ارتباط داشت این اسیر نوجوان بود. درنهایت زمانی که آقای طحانیان از زندان های عراقی آزاد شد تنها 21 سال داشت که خود نوید یک شروع تازه را می داد.
نمای نزدیک:مرجان، گلبرگ آن گل سرخ است؛ گل سرخی به نام علی صیاد شیرازی که دمی عطری خوش پراکند و رفت؛ و مرجان نام دختر اوست که عقبافتاده ذهنی بوده و تا صفحات پایانی «در کمین گل سرخ» هیچ نامی از او نیست؛ چرا که پدرش در کوران جنگ چنان نگران همه فرزندان ایرانزمین بوده که نمیتوانسته تنها به فرزند خود بیندیشد. محسن مؤمنی قصهنویس است. به همینخاطر روایت زندگی صیادشیرازی را کاملاً غیرمنتظره و با تعلیق آغاز میکند؛ از آنجا که یک سرهنگ حکم بازداشت صیادشیرازی را صادر میکند و نمیداند چند روز بعد او ضامن جانش میشود. بعد قصه را از پدر صیادشیرازی که نظامی بوده شروع میکند تا برسد به کودکی و نوجوانی و جوانی صیاد. حالا او به عنوان یک نظامی در آستانه انقلاب، فعالیتهای انقلابی میکند و سرهنگ شعیبی او را به همین جرم به بازداشت میفرستد. چند روز بعد که انقلاب به ثمر میرسد جوانان انقلابی اصفهان میخواهند سرهنگ را اعدام کنند که صیادشیرازی شفاعتش را میکند. باقی قصه خواندنی مؤمنی، خواباندن غائله کردستان است و پاکسازی بانه و مریوان به دست صیاد شیرازی؛ رسیدنش به فرماندهی نیروی زمینی ارتش، فرماندهی عملیاتهای بزرگ جنگ، حضور موثر در آزادسازی هویزه و خرمشهر، انجام عملیات مرصاد و بعد شهادت گل سرخ داستان ما...
«وقتی مهتاب گم شد» قبل از آنکه شرح زندگی علی خوشلفظ باشد، روایتی عینی از واقعهای تاریخی است که موجب شد سرنوشت خیل وسیعی از مردمان ایران تغییر کند. علی خوشلفظ، که نامش را به دلیل نزدیکی تولدش با ولیعهد پهلوی، جمشید گذاشته بودند، سالها بعد در نوجوانی، همزمان با وقوع انقلاب اسلامی، دچار تحول و دگرگونی در اهداف و آرمانها میشود. همین انقلاب درونی باعث میشود در اولین اعزام به جبهه نام خود را به علی تغییر دهد و سرانجام زندگیاش هم تغییر کند. علی پانزده ساله در عنفوان جوانی با اصرار فراوان خود به جبهه اعزام میشود و آنجاست که درمییابد شهادت ارمغانی است که با ترک خود به دست میآید، اما گویی قرار است علی خوشلفظ با تنی مجروح و خسته زنده بماند؛ تا سالها بعد ماجرای وصل حدود هشتصد دوست و برادرش را برای ما روایت کند.
نمای نزدیک:تاریخ نگاری رویدادهای برجسته هر دوره و راه یافتن به مرکز ثقل آنها مستلزم بررسی و سنجش رویدادها و بیان ویژگی ها، انگیزه ها و نتیجه های آنهاست که چنین کاری هرگز از تاریخ نویسی خشک رسمی برنمی آید و حقّ مطلب ناگفته میماند. از این جهت هم هست که تاریخ نگاری وقایع انقلاب اسلامی و دفاع مقدس وارد راه های جدیدی شده است که رویکرد منحصربه فرد و جدید آنها به کلی در گذشته بی سابقه است و از قضا آمار بالای فروش آنها هم از رضایت و اقبال مخاطبان از چنین آثاری حکایت میکند. کتاب «پایی که جا ماند» که یادداشتهای روزانه سید ناصر حسینیپور در اردوگاهها و زندانهای مخفی عراق است یکی از شاخص ترین آثاری است که شرح روزهای سخت اسارت در دست صدامیان و بعثیان عراقی را با متدی نوآیین و اثرگذار در عهده دارد. مولف این کتاب را از روی ۲۳ برگهای یادداشتبرداری کرده است که آنها را در دوران اسارت مخفیانه روی کاغذهای سیگار نوشته بوده، در عصای خود پنهان کرده تا بهدست زندانبانها نیفتد و بالاخره توانسته آنها را با خود به ایران بیاورد. حسینی پور مورخی است که در عین حال هنرمند هم هست. او در این اثر نوعی گزارشی داستانی از تاریخ اسارت به دست میدهد که تنها به وصف ظاهر اشتغال ندارد بلکه موشکافی های روانی و بررسی انگیزه های درونی و دریافت ریشههای هر رویداد را مطمح نظر قرار داده و مخاطب را با کنه حوادث آشنا میکند. خوانندگان با مطالعه این کتاب در سیری درونی به صمیم سرشت و وجدان راوی راه مییابند و از راه همدلی و الهام درونی درمییابند که چه اندیشه و تصوری بر نویسنده در دوران اسارت چیره بوده است.
در عملیات «بیت المقدس» که در روز آزادسازی خرمشهر انجام شد؛ یک گردان از لشکر ۴۱ثارالله به فرماندهی «قاسم سلیمانی» در محاصرهی دشمن گرفتار شدند و تعدادی از نیروهای ایرانی توسط ارتش عراق به اسارت در آمدند. از نیروهایی که اسیر شدند، ۲۳ نفر، نوجوانهایی بودند که پانزده تا هفده سال بیشتر نداشتند. کتاب «آن بیست و سه نفر» نوشتهی احمد یوسفزاده روایت هشت ماه از اسارت نه سالهی یکی از همین ۲۳ نفر است. زبان روان و روایت دوست داشتنی یوسفزاده از روزهای اسارت، شرح دیدارهای این نوجوانها باصدام و خبرنگاران و تمامیلحظات تلخ و شیرینی که آنها با هم داشتهاند، مطالعهی این کتاب را برای مخاطب دلپذیرتر کرده است.