کتاب مرد بالشی، نمایشنامه ای نوشته ی مارتین مک دونا است که برای نخستین بار در سال 2003 به چاپ رسید. نمایشنامه ی مرد بالشی، یادآور سبک داستان های تام استوپارد و کافکا است و به ماجرای فوق العاده خنده دار و به شدت تأثیرگذار نویسنده ای می پردازد که در کشوری بی نام و نشان و با حکومتی مستبدانه زندگی می کند. این نویسنده به خاطر محتوای دلهره آور داستان های کوتاهش و شباهت آن ها به تعدادی از کودک کُشی هایی که در شهر محل زندگی او به وقوع پیوسته، مورد بازجویی و تحقیق می گیرد. کتاب مرد بالشی
نویسنده: جی. دی. سلینجر مترجمها: امیر امجد و بابک تبرایی انتشارات: نیلا این کتاب هم مثل کتاب "هفته ای یه بار آدمو نمی کشه" مجموعه ای از 10 داستان کوتاه سالینجر هست که به صورت پراکنده در مجلات به چاپ رسیده بوده - قلب یک داستان پاره پاره : در مورد نویسنده ای که سعی داره یک داستان عاشقانه بنویسه . قشنگه - بر و بچه ها : گفت و گوی یک سری جوون شاید کمی تنها . خوبه - دخترکی در سال 1941 که اصلا کمر نداشت : ملاقات یک دختر و پسر . خیلی حس عجیب و خاصی داشت . خوشم اومد - برادران واریونی : در مورد دو برادر معروف در دنیای موسیقی . این واقعا قشنگ بود - این ساندویچ مایونز نداره : در مورد جنگ و جبهه . قشنگه با یک لحن گرم و روان -دختری که می شناختم : اینم در مورد پسری هست که برای یادگیری زبان به اروپا رفته و از دختر همسایه شون خوشش می یاد . خوب بود - قلق : در مورد یک سربازه . خوبه - یادداشت های شخصی یک سرباز پیاده نظام : اینم باز در مورد سربازهاست و داستان خیلی قشنگیه - برو ادی را ببین : برادری که داره خواهرش را نصیحت می کنه . خوبه - نغمه ی غمگین : در مورد مظلومیت سیاه پوست ها . کلا قشنگه
رمان «منظر پریدهرنگ تپهها» به ظاهر ماجرایی خانوادگی است که در آن زنی ژاپنی ـ مقیم انگلیس؛ خاطراتش را از دوران جوانی باز میگوید و در قالب آن به روابط پیچیده خود با خانواده و همسایگان اشارت میکند و طی آن روایتی از تقابل سنت و تجدد در جامعهای در مرحله گذار را ارایه میدهد. اولین رمان ایشیگورو مانند باقی آثار ایشیگورو در دو زمان روایت میشود؛ در زمان حال راوی در انگلیس زندگی میکند، شوهرش مُرده و یکی از دخترهاش خودکشی کرده. دختر دیگرش که در شهر دیگری زندگی میکند برای چند روز نزد راوی آمده و در زمان گذشته رابطه راوی با زن و دختر همسایهشان در ژاپن بعد از جنگ جهانی روایت میشود.