این کتاب شرح سفرنامه وحید یامینپور به کشور آفتاب تابان «ژاپن» است. به تعبیر نویسنده، ژاپن ناشناخته و جادویی قرنهاست به اصالت و افتخار شهره است و به خون سرخی که از خنجر شرافت سامورایی مغرور میچکد و به گلهای فریبندۀ نقش بسته بر کیمونو که تن تسلیم و نجیب زنانش را میپوشاند و به قلبهای مطیعی که بر خدایگان و وطن سجده میبَرد و به چشمان کشیدۀ ظریفی که نمیتوان به عمق آن راه یافت و به سکون و آرامشی که در نوشیدن چای سبز لانه کرده است. حالا قرنها بعد از این همه اصالت، یک نویسنده ایرانی در جستجوی شرف و اصالت اسطورهای سرزمین آفتاب تابان، از ایران، از قلب کهن سرزمین عرفان، هنر و ادب ره سپرد ه؛ با این آرزوی پنهان شده در تو در توی خاطراتی که هرچه به شرق بروی، اشعۀ درخشان تری از خورشید را بر جان انسان مینشاند.
«دیوید کاپرفیلد» شخصیت اصلی این اثر چارلز دیکنز پیش از تولد پدر خود را از دست میدهد. دیوید در آغوش مادری دلسوز و رئوف بزرگ میشود که به تنهایی خرج و مخارج زندگی خود و فرزندش را تامین میکند اما پس از مدتی توان تأمین زندگی خود و پسرش را از دست میدهد. تا اینکه مشکلات زندگی او را مجبور میکند با مردی بداخلاق و بددهن به اسم موردستون ازدواج کند. پس از ازدواج، موردستون با خواهر خود به خانهی پدری دیوید میآیند و در آنجا ماندگار میشوند و این سرآغاز مشکلات دیوید کاپرفیلد است. «سرگذشت دیوید کاپرفیلد» به دوران پختگی و کمال هنری دیکنز تعلق دارد. حجم انتقاد صریح اجتماعی در این رمان کمتر از نوشتههای دیگر او است. در اینجا توجه نویسنده بیشتر به ماجراهای خانگی و روحانی است تا بیدادهای اجتماعی.