آری اینچنین بودبرادر نویسنده:دکتر علی شریعتی انتشارات: سپیده باوران
علی شریعتی(۱۳۵۶-۱۳۱۲)، نو اندیش دینی است. این کتاب، سخنرانی علی شریعتی در ۱۸ آبان ۱۳۵۰ در حسینیه ارشاد است که بعدها آن را دوباره تنظیم و بخشهایی را به آن افزوده است. در بخشی از کتاب میخوانیم: «هر روز، خبر مرگ صدها نفر را به فرعون گزارش میکردند. وقتی دستههای تازهای از آفریقای سیاه میآوردند که هنوز با آب و هوای مصر و شرایط کاری چنین وحشیانه عادت نکرده بودند، آمار روزانه مرگشان بالاتر میرفت. در فصلهای مختلف سال این منحنی فرق میکرد و بیماریهای مسری چون وبا و طاعون... آمار مرگ این انسانها را به صورت یک قتلعام وسیع نشان میداد. پیداست که عواملی از قبیل تغییر وضع مزاجی فرعونها ـ که غالبا بیماری مرموزی هم داشته و حالاتی غیرعادی ـ و نیز تغییر شخص آنها و حتی نوع رفتاری که کارفرمایان و مأموران و سرکارگرانی که شیوههای مختلف را برای کار بیشتر کشیدن از برده تجربه میکردند و حتی تفنن به خرج میدادند و در انتخاب و ابتکار هر شیوهای آزاد بودند، در شماره مرگ اینان اثر مستقیم داشت. فرعون که خیلی مذهبی بود و به بقای روح و زندگی پس از مرگ سخت معتقد بود، دستور داد اینها را نزدیک آرامگاه خود وی دفن کنند تا همچنان که در زندگیشان نگهبانش بودهاند و جسمشان را به خدمتش گماشته بودند، در مرگ نیز نگهبانیاش کنند و روحشان را هم به کار خدمتش بدارند و نگهبان هرم وی باشند.»
پدر مادر ما متهمیم نویسنده: دکتر علی شریعتی انتشارات: سپیده باوران علی شریعتی(۱۳۵۶-۱۳۱۲)، نو اندیش دینی است. این کتاب، سخنرانی دکتر علی شریعتی است که در تاریخ ۸/۸/۱۳۵۰ در حسینیه ارشاد ایراد شده و سپس توسط خود ایشان به نگارش درآمده است. در بخشی از کتاب به نام «جهانبینی شکمی» میخوانیم: «قضا و قدری که تو معتقدی، میگوید هر کار که میشود و هر کس هر کاری میکند، هر شلاقی که بازویی میزند و گردهای میخورد و هر پولی که غارت میکنند و غارت میشود و هر ستمی که افرادی میکنند و اقوامی میکشند، همه پیش از من و تو نوشته شده و لایتغیر است. پس جنایتکار نمیتواند جنایت نکند! و قربانی نمیتواند قربانی نشود! و گناهکار نمیتواند پاک بماند! و پاک هم نمیتواند گناه کند! بنابراین، یعنی هرچه که هست و هرچه که بوده و هرچه که خواهد بود، نه دست من است، نه دست تو. پس نه جنایتکار مجرم است و نه جنایتپذیر مقصر. در فقر، نه غارتگر مجرم است و نه غارت شده مأجور! در قتل عام، نه آن که خون را میمکد مجرم است و نه آنکه خونش را مکیدهاند مُحِق! همه چیز، اراده من و اراده تو، مسئولیت من و تو، انتخاب جانیبودن و یا انتخاب قربانیشدن، سرنوشت ستمگر و سرنوشت ستمدیده، همه از پیش در یک نظام جبری و قطعی لایتغیر ثبت است و ما مأمور اجرای اراده پیش از خودمان هستیم و مجبوریم آنچه را که در پیشانی ما نوشته ببینیم.»
«رقص برزیل با شیطان (جام جهانی، المپیک و مبارزه برای دموکراسی)» نوشته دِیو رِزِن سردبیر اول مجله ورزشی اسپورتس ایلاس و نویسنده وبلاگ ورزشی پرطرفدار حاشیه ورزش است. او تاکنون پنج کتاب درباره جنبههای سیاسی و اجتماعی ورزش نوشتهاست. در مقدمه مترجم کتاب میخوانیم: وقتی ۳۰ اکتبر ۲۰۰۷ فیفا با میزبانی برزیل برای جام جهانی ۲۰۱۴ موافقت کرد، نه فقط برزیلیها که همۀ دوستداران فوتبال خوشحال شدند. حق به حق دار رسید. همه منتظر جام جهانی باشکوهی بودیم، اما چندماه قبل از شروع جام جهانی دیدیم که عاشقان فوتبال در خیابانها هستند و علیه برگزارکنندههای جام جهانی تظاهرات می کنند. برزیلی های عاشق فوتبال به برگزاری مهم ترین رویداد فوتبالی جهان در کشورشان معترض بودند. آن ها ترجیح می دادند بیرون ورزشگاه ها با پلیس ضدشورش درگیر باشند تا اینکه روی سکوها فوتبال ببیند. دِیو زِرن همان ایام خودش را به برزیل رساند تا جواب این سوال را بیابد. او نویسندۀ پرکاری ست و در بیشتر رویدادهای مهم ورزشی چندسال اخیر حاضر بوده و دربارۀ آنها نوشته است. نوشتههای او البته با نوشتههای ورزشی نویسها فرق دارد. او فقط توی ورزشگاهها و دور و بر ستارهها نمی گردد، می رود به کف خیابانهای ریو و توی کوچه پس کوچههای سائوپولو، با مردم معترض گفت وگو می کند و به ما تصویری می دهد که نمی توانیم آن را از رسانه های جریان اصلی ببینم؛ و همین تصویر است که کتاب او را جذاب و پرفروش می کند. تصویرِ مواجۀ صاحبان اصلی فوتبال برزیل با جام جهانی در برزیل. او البته برای دقیق تر شدن تصویرش ما را با تاریخ، فرهنگ، سیاست و مردم برزیل هم آشنا می کند و از فاولاها و درگیریهایشان با فیفا و از رئیس جمهور و نسبتش با فوتبال و رویکرد پله و حتی نیمار هم می گوید.