"استادان استادان چه کردند؟" اثری است به قلم "مقصود فراستخواه" که "تاریخ دارالمعلمین و دانشسرای عالی از 1297 تا 1357" را در اختیار خوانندگان قرار میدهد. یکی از مهمترین اقداماتی که در راستای ارتقای شرایط فرهنگی و آموزشی در این کشور صورت گرفت، تصویب لایحه تاسیس دارالمعلمین مرکزی در سال 1297 توسط مجلس شورای ملی بود که گام مهمی در جهت تربیت و تأمین آموزگاران در مقاطع ابتدایی و متوسطه به حساب میآمد. ساخت موسسات تربیت معلم مونث و مذکر در این تاریخ به صورت رسمی مجاز شد. دارالمعلمین موسسهای عمومی و دولتی بود که توسط وزارت معارف اداره میشد و رئیس آن نیز به وسیلهی شخص وزیر گزینش و منصوب میشد. ماموریت "دارالمعلمین" تامین مربی برای مدارس ابتدایی و متوسطه اول بود. "مقصود فراستخواه" در "استادان استادان چه کردند؟"، "تاریخ دارالمعلمین و دانشسرای عالی از 1297 تا 1357" را به دقت مورد بررسی قرار میدهد و شرایط آن را به خوانندگان معرفی میکند. داوطلبان برای ورود به هر مقطع، باید از گواهینامه شش ساله ابتدایی برخوردار میبودند و شرط سن برای ورود به قسمت ابتدایی 17 الی 21 و قسمت عالی 18 الی 22 سال بود. اولین موسسهای که زیربنای مراکز تربیت معلم بعدی را تشکیل داد، "دارالمعلمین مرکزی" بود که به سرپرستی آقای ابوالحسن فروغی و معاونت اسماعیل مرآت تشکیل شد و به جهت احساس نیازی که کشور به تربیت معلم زن برای امر آموزش و تدریس در مدرسههای دخترانه داشت، اولین معادل دخترانهی مرکز تربیت معلم با عنوان "دارالمعلمات" که خانم نشاط السلطنه، دختر صفی علیشاه ناظم آن بود، تاسیس شد. "تاریخ دارالمعلمین و دانشسرای عالی از 1297 تا 1357" که در کتاب "استادان استادان چه کردند؟" نوشتهی "مقصود فراستخواه"، منبعی بسیار مناسب جهت پژوهش و همچنین آگاهی از تاریخچهی این مراکز است.
گزیده ای از کوته نوشت ها، درس گفتارها و گفت وگوها «…اخلاقیات نظری من «پاداستراتژیک» است: احترام گذاشتن هنگامی که یک تکینگی قیام میکند و سازشناپذیربودن بهمجرد آن که قدرت امر عام و جهانشمول را زیر پا میگذارد. انتخابی ساده اما کاری دشوار چون باید همواره اندکی در زیر تاریخ مترصد آن چیزی بود که تاریخ را برهم میزند و آن را منقلب میکند، و باید اندکی در پس سیاست هشیار آن چیزی بود که باید سیاست را بیقیدوشرط محدود کند. رویهمرفته کار من این است؛ من نه اولین نفرم نه یگانه کسی که چنین میکند. اما من این کار را برگزیدهام». آیا قیامکردن بیفایده است؟ از دو مجموعه تشکیل شده است. بخش نخست شامل کوتهنوشتها و گفتوگوهایی است که مستقیما به انقلاب سال ۱۳۵۷ ایران مربوطاند و در همان بحبوحه انجام گرفتهاند. بخش دوم شامل یک کوتهنوشت («در باب نوعی اخلاق ناخرسندی») و دو درسگفتار («روشننگری چیست؟» و «انقلاب چیست؟») است که هرچند به مسئلهی انقلاب ایران نمیپردازند اما چندان هم بیربط نیستند.
(نقش بنیادهای کارنگی، فورد و راکفلر در سیاست خارجی آمریکا) کتاب «کنترل فرهنگ » نقشی را که اساسا بنیادهای کارنگی ، فورد و راکفلر در حمایت از سیاست خارجی ایالات متحده ، به ویژه از سال 1945 بازی کرده اند ، مورد بررسی قرار می دهد. تلاش بنیادها به نمایندگی از منافع آمریکا در خارج از کشور ، بیشتر در حمایت از تعدادی از موسسات متمرکز بوده است. آموزش عالی در کشورهای جهان سوم که دارای استراتژی هستند، با الگوبرداری از دانشگاههای آمریکایی، سعی می کنندآموزش رهبران جهان سوم را به گونه ای انجام دهند که در برابر نفوذ سیاسی و اقتصادی امریکا در این جوامع موضعی بی طرف و یا حتی موافق اتخاذ کنند. این کتاب نشان می دهد که چگونه امریکا از طریق موسسات مختلف خویش که به نظر می رسد مستقل از هرگونه سیاستی باشند، بطور نامحسوس ایده های استعماری امریکا را در کشور های جهان سوم تسری می دهند. مطالعه دکتر برمن نشان می دهد بنیادهای لیبرال در طول تاریخ سیاست های مخرب منافع ایالات متحده را دنبال کرده اند. شواهد نشان می دهد که چگونه سیاست ها و برنامه های اینگونه بنیاد ها پس از مشورت دقیق با رهبران آمریکایی و مقامات دولتی تدوین شده است ، و چگونگی فعالیت های آنها برای پیشبرد اهداف تعیین شده توسط کسانی که در جهت گیری سیاست خارجی ایالات متحده تأثیر می گذارند ، طراحی شده است.
کتاب رواندرمانى اگزیستانسیال هم راهنمایى براى درمانگران است و هم نوعى درمان بهشمار مىرود: هرکس که آن را بخواند، عمیقاً تحت تأثیر قرار مىگیرد و خردمندتر مىشود انگار چندین ساعت به گفتوگو با کسى نشسته که عزمش را براى عبور از ژرفترین مشکلات بشرى جزم کرده است. داستایفسکى، تولستوى، کافکا، سارتر، کامو و بسیارى دیگر با نویسنده همآوا شدهاند تا از دلواپسىهاى غایى بشر بگویند. مخاطبان اصلى کتاب، دانشجویان و رواندرمانگران بالینىاند ولى بهدلیل سبک قابل فهم و عارى از اصطلاحات تخصصىاش، براى خوانندهى معمولى نیز قابل درک و بسیار جذاب است. یالوم پس از نوشتن این کتاب و براى بسط نظریه اگزیستانسیال بود که به ابزار داستان روى آورد و آثارى چون و نیچه گریه کرد… و مامان و معنى زندگى را خلق کرد. او خود رواندرمانى اگزیستانسیال را کتاب مرجع تمامى آثارى دانسته که پس از آن به رشته تحریر درآورده است.
ریشارد کاپوشینسکی نویسنده "کتاب شاهنشاه" روزنامهنگار، عکاس، شاعر و نویسنده لهستانی بود. او جوایز زیادی دریافت کرد و کاندیدای جایزه نوبل ادبیات شد. مجلات شخصی کاپوشینسکی در قالب کتاب، به دلیل محو کردن قراردادهای گزارش با تمثیل و رئالیسم جادویی ادبیات، هم جنجال و هم تحسین را برانگیخت. او تنها خبرنگار آژانس مطبوعاتی لهستان در دوران کمونیست در آفریقا در دوران استعمار زدایی بود و همچنین در آمریکای جنوبی و آسیا کار می کرد. بین سالهای 1956 و 1981 او 27 انقلاب و کودتا را گزارش کرد تا اینکه به دلیل حمایت از جنبش همبستگی طرفدار دموکراسی در کشورش از کار برکنار شد. گزارشنویس تحسینشده ایتالیایی، تیزیانو ترزانی، نویسنده کلمبیایی گابریل گارسیا مارکز، و نویسنده شیلیایی لوئیس سپولودا به او لقب «استاد» را دادند.
کتاب مرگ کسب و کار من است، رمانی نوشته ی روبر مرل است که نخستین بار در سال 1952 به انتشار رسید. داستان این رمان در سال 1913 و در زمان سیزده سالگی رودولف لانگ آغاز می شود. پدر و مادرش او را به شکلی افراطی تحت تعلیم آموزه های مسیحیت کاتولیک قرار می دهند که به هیچ وجه دلخواه و مطلوب رودولف نیست. پدر رودولف، که شخصیتی بی ثبات است و با پسرش رابطه ای خشک و نه چندان صمیمانه دارد، می خواهد که او یک کشیش شود. اما رودولف لانگ در پانزده سالگی به ارتش می پیوندد و پس از سال ها، به سِمت فرماندهی اردوگاه آشویتس در سال 1943 دست می یابد. آشویتس که در ابتدا اردوگاه کار اجباری است اما پس از مدتی به اردوگاهِ نیستی تبدیل می شود، جایی است که فرآیند آهسته ی ساخت «کارخانه ای برای مرگ» در آن به وقوع می پیوندد. لانگ خیلی سخت کار می کند تا به هدف خود برسد: کشتن هر چه بیشتر دشمنان و خلاص شدن از شر جسدها به بهترین شکل ممکن.