در عملیات «بیت المقدس» که در روز آزادسازی خرمشهر انجام شد؛ یک گردان از لشکر ۴۱ثارالله به فرماندهی «قاسم سلیمانی» در محاصرهی دشمن گرفتار شدند و تعدادی از نیروهای ایرانی توسط ارتش عراق به اسارت در آمدند. از نیروهایی که اسیر شدند، ۲۳ نفر، نوجوانهایی بودند که پانزده تا هفده سال بیشتر نداشتند. کتاب «آن بیست و سه نفر» نوشتهی احمد یوسفزاده روایت هشت ماه از اسارت نه سالهی یکی از همین ۲۳ نفر است. زبان روان و روایت دوست داشتنی یوسفزاده از روزهای اسارت، شرح دیدارهای این نوجوانها باصدام و خبرنگاران و تمامیلحظات تلخ و شیرینی که آنها با هم داشتهاند، مطالعهی این کتاب را برای مخاطب دلپذیرتر کرده است. از متن کتاب : چند سالته؟ +پونزده سال _کلاس چندمی؟ +دوم راهنمایی _پدرت چه کاره ست؟ +پدرم به رحمت خدا رفته. _پس چرا امدی جبهه؟ به زور فرستادنت؟ +بله! _یعنی چطور به زور فرستادنت؟ +یعنی می خواستم بیام جبهه؛ ولی فرمانده هامون نمی ذاشتن. من هم به زور اومدم. خبرنگار عراقی وا رفت. هر چه بافته بود، پنبه شد. میکروفن را برد بالا و محکم کوبید بر سر محمد!