بلاغت ساختارهای نحوی بخشی از دانش بلاغت است که نظریه آن را برای نخستین بار عبدالقاهر جرجانی، بلاغی شهیر قرن پنجم، طرح کرد و اکنون به نظریه نظم شهرت دارد. براساس این نظریه،نحو ظرفیت ناشناختهای در خلق معنا دارد که عموما از آن غافلیم، نویسنده این کتاب میکوشد با اتکا بر نحو زبان فارسی در یکی از شاهکارهای نثر فارسی، ساختارهای مبلغ معنا را در این زبان بازشناسد تا بعدها در کنار پژوهشهای همانند، بدنه استواری برای دانش معانی در زبان فارسی فراهم آید. آن شاهکار نثر که در این کتاب کاویده میشود تاریخ بیهقی است. تاریخ بیهقی عهدهدار بیان واقعیات است و بدین سبب از بسیاری از ابزارهای زیباآفرینی در شعر بیبهره مانده، نه اهرم وزن و قافیه را دارد ونه جادوی خیال و هم را. در عوض ویژگیهای ترکیب و تنوعات ساخت نحوی، یکی از ظرفیتخای نثر بیهقی برای تاثیرگذاری است. با مبنا قرار دادن نظریه عبدالقاهر جرجانی درباره نحو و زیباییشناسی وسپس با بهرهگیری از ابزارهای تکمیلی آن در زبانشناسی مدرن و نیز در نظر گرفتن قابلیتهای خاص زبان بیهقی میتوان چارجوب مناسبی برای بررسی بلاغت ساختارهای نحوی در تاریخ بیهقی، رویکرد زیباشناسی و بلاغی ناگریز با رویکرد اجتماعی و گفتمانی میآمیزد. این درآمیختگی برخاسته از نثر بیهقی است که در آن مقاصد زیباییشناسی با مقاصد ارتباطی و اجتماعی گره خورده است. به بیات دیگر، بلاغت بیهقی بلاغتی طبیعی است که تا حد زیادی از ساختارهای نحوی آن نشئت میگیرد.