نشانهی چهار دومین داستان از داستانهای بلندی است که آرتور کانن دویل با محوریت شرلوک هولمز نوشته است. این داستان اولین بار سال ۱۸۹۰ با عنوان «The sign of the four» منتشر شد. این داستان نیز مانند سایر ماجراهای شرلوک هولمز در حقیقت نوشتههای دکتر واتسون برای ثبت ماجرایی است که از سر گذراندهاند. کتاب با مقدمهای تحت عنوان «شرلوک هولمز در لندن» آغازشده است که در آن دربارهی کاراکتری که شرلوک هولمز از آن الهام گرفتهشده مطالبی آمده است در ادامه داستان نشانهی چهار در ۱۲ فصل نوشتهشده است که در آن شرلوک هولمز درگیر یک ماجرای جنایی و دکتر واتسون درگیر یک ماجرای عاطفی است. از روی کتاب «نشانه چهار» اقتباسهای سینمایی و تلویزیونی زیادی انجامشده است. یکی از قسمتهای سریال ماجراجوهایی شرلوک هولمز و دکتر واتسون در سال ۱۹۸۳ و همچنین یکی از قسمتهای سریال شرلوک که سال ۲۰۱۴ ساختهشده است به این ماجرا اختصاص پیداکرده است.
کتاب حلقه سرخ و پنج داستان دیگر، مجموعه ای از داستان های کوتاه نوشته ی آرتور کانن دویل است که اولین بار در سال 1911 به چاپ رسید. خانم وارن به خاطر نگرانی درباره ی یکی از مستأجرانش، به شرلوک هولمز مراجعه می کند. این مستأجر، مردی جوان است که قبل از ترک خانه، کرایه ی پانزده روز را از پیش حساب کرد و در ساعات انتهایی شب به خانه بازگشت اما از آن زمان، کسی او را ندیده است. او از خانم وارن مشخصاً درخواست کرد که کسی مزاحمش نشود؛ غذا پشت در اتاقش گذاشته شود و او فهرست چیزهای مورد نیازش، از جمله روزنامه ای به خصوص، را بر روی کاغذی یادداشت کند. هولمز که از این پرونده به وجد آمده، حدس می زند که ساکن کنونی خانه، شخصی نباشد که در ابتدا آن را اجاره کرد بلکه می تواند فردی در حال فرار باشد که اطلاعات و اخبار را از روزنامه ها دریافت می کند. اما آیا حقیقت پشت پرده ی ماجرا همین است؟
مردان رقصان نویسنده: آرتور کانن دویل انتشارات هرمس مترجم: حشمتالله صباغی کتاب «مردان رقصان و داستانهای ديگر» نوشتهی «آرتور کانن دويل» ترجمهی پنج داستان از کتاب The Complete Sherlock Holmes است که عناوین آنها عبارتاند از مدرسه پرایوری، پیتر سیاه، سنگ مازارین، مردان رقصان، معمای پل تور و سه سنتوری. داستان اول این اثر بانام مدرسه پرایوری با حضور مردی چاق و گنده در دفتر کار هولمز آغاز میشود. او تورنیکرافت هاکستبل مردی پرصلابت و جاافتاده نام دارد. او با گرفتن یک بلیت رفتوبرگشت از مبدأ مکلتون در شمال انگلستان به دیدن هولمز آمده است ولی پس از رسیدن به دفتر کارآگاه ناگهان بیهوش میشود. او پس از برطرف شدن ضعفش از هولمز درخواست میکند برای امری مهم به مکلتون بیاید. او به هولمز خبر گم شدن تنها پسر دوک هولدرنسی، وزیر پیشین کابینه را میدهد. این خبر موجب نگرانی و تعجب هولمز میشود و ذهن او را درگیر میکند. تلاش این کارگاه برجسته و باهوش برای پیدا کردن این چهرهی سرشناس باقی داستان مدرسه پرایوری از کتاب «مردان رقصان و داستانهای ديگر» را شکل میدهد.
خونآسام ساسکس آرتور کانن دویل مترجم: حشمتالله صباغی سر آرتور کانن دویل (22 مه 1859 - 7 ژوئیه 1930) نویسنده و پزشک انگلیسی بود. او شخصیت شرلوک هولمز را در سال 1887 خلق کرد ، هنگامی که او کتاب پژوهشی در اسکارلت را چاپ کرد ، اولین کتاب از چهار رمان و بیش از پنجاه داستان کوتاه درباره ی هولمز و دکتر واتسون. داستان های شرلوک هولمز عموما نقاط عطفی در زمینه داستان های جنایی محسوب می شوند.. دویل نویسنده پرکاری بود. به غیر از داستانهای هولمز ، آثار او شامل داستانهای تخیلی و علمی تخیلی درباره استاد چلنجر و داستانهای طنزآمیز درباره سرباز ناپلئونی سرتیپ جرارد و همچنین نمایشنامه ها ، عاشقانه ها ، شعرها ، داستان های غیر داستانی و تاریخی است. شرلوک هولمز احتمالا مشهورترین کارآگاه داستانی تمام دوران است. ماجراهای شرلوک هولمز و واتسون امروز به همان سرگرم کننده و جذاب است که در اواخر قرن گذشته برای خوانندگان بود. در کتاب خون آشام ساسکس هفت داستان کوتاه از بیش از 56 داستان شرلوک هولمز که دویل نگاشته است جمع آوری شده است. این داستان های کوتاه هر کدام از مجموعه ی داستان های گوناگونی انتخاب شذه اند. داستان کوتاه سه دانشجو در مجموعه داستان بازگشت شرلوک هولمز چاپ شده و خون آشام ساسکس هم در مجموعه داستان های خون آشامان چاپ شده است.
توددرقرمزلاکی آرتور کانن دویل مترجم: مژده دقیقی انتشارات هرمس شرلوک هولمز کارآگاه عجیب و غیب و نامآشنایی است که هرکدام از خوانندگان و علاقهمندان به داستانهای جنایی یکبار هم که شده تلاش کردهاند مسائل را از دریچهی نگاه او ببینند و مثل او تیزبین و دقیق باشند و رابطهی مسائل را پیدا کنند. او کسی است که حدسهایش شبیه غیبگویی جادوگرهاست و اطرافیانش و البته خواننده را حیرتزده میکند؛ اما شرلوک هولمز اولین بار از کجا آمد. اتود در قرمز لاکی سرآغاز داستان شرلوک است. داستانی که آرتور کانون دویل نوشت و در آن زوج شرلوک و جان واتسون را خلق کرد تا علاقهمندان به داستانهای پلیسی و جنایی تا سالها بعد از وجود یک کارآگاه جذاب و درعینحال اعصابخردکن لذت ببرند. این داستان دوستداشتنی را بخوانید و با سرآغاز داستان شرلوک هولمز آشنا شوید.
درندهی باسکرویل، درندۀ باسکرویل آرتور کانن دویل مترجم: مژده دقیقی انتشارات هرمس شرلوک هولمز قامتی بلند و لاغر و چهرهای استخوانی و کشیده دارد. معمولا کلاهی شکاری بر سر میگذارد و پیپی هم گوشه لبش است. از زنبورداری سرشته دارد و در نواختن ویلون چیرهدست است. دوست و همکار هولمز، دکتر واتسون، به ثبت بسیاری از پروندههای او میپردازد و همراهش در خیابان بیکر، شماره ۲۲۱ زندگی میکند. این کتاب داستان خانواده باسکرویل است که درگیر نفرینی قدیمی هستند. موجودی ترسناک و هیولا مانند زندگی آنها را تحت کنترل گرفته است و شرلوک باید این معما را حل کند.
درۀ وحشت، درهی وحشت آرتور کانن دویل مترجم: مژده دقیقی انتشارات هرمس دره وحشت چهارمین و آخرین رمان شرلوک هولمز توسط سر آرتور کانن دویل است. این داستان برای نخستین بار در مجله استرند بین سپتامبر 1914 تا مه 1915 منتشر شد. این رمان همچنین یکی از 4 داستان بلند شرلوک در میان 60 داستان، می باشد. وجه تمایز این کتاب با بقیه داستان های شرلوک هلمز، در این است که در داستان های کوتاه، در تمام داستان، شرلوک حضور دارد. در داستان های بلند هم، در بیشتر فصلها حاضر است. در توضیح پشت جلد کتاب آمده است: «اسم من شرلوک هولمز است، کارم دانستن چیزهایی است که دیگران نمی دانند... روشی که هولمز از آن استفاده می کرد و در سراسر دوران حرفه طولانی خود آن را تکامل بخشید، مایه شگفتی مردم اروپا شد و او را در میان صاحب نظران جنایت در جایگاه اول قرار داد. می گفت روش هایش مبتنی بر سه ویژگی است: مشاهده، استنتاج و دانش. این سه ویژگی همواره در پرونده های مطرح شده در داستان های او مشهود بود و هر سه آن ها مشاهده گر معمولی را بسیار به حیرت می انداخت، تا زمانی که خود کارآگاه آن ها را توضیح می داد و در این موقع بود که روشن می شدند و از کنارش می گذشتند.
شرلوک هولمز شخصیتی داستانی است که شهرتش از شهرت خالق خود، سِر آرتور کانن دویل، فراتر رفته است. کارآگاهی که نفس کار برایش اهمیت زیادی دارد. او هرگز به دنبال کارهای آسان و پیشپا افتاده نیست و پروندههایی را میپذیرد که پیچیدهاند و گشودن راز نهفتۀ آنها تلاش و دقت و تفکر بسیار میطلبد. به همین دلیل هرگاه پلیس رسمی بریتانیا، اسکاتلندیارد، در حل معمای پروندهای جنایی درمیماند دست به دامان او میشود تا او با قابلیتهای خارقالعادهای که دارد گره از کارشان بگشاید. چراغ راه او عقل است و در تمامی مراحل حل معما و یافتن عامل جنایت از گردآوری شواهد گرفته تا استنتاج منطقی از مسیر عقلانی خارج نمیشود. شاید محبوبیت زیاد هولمز در میان خوانندگان به این دلیل باشد که او علاوه بر کاردانی و تیزهوشی، وجدان بیداری نیز دارد و هماره نگران است که مبادا اقدامات او گناهکاری را به عقوبتی شدیدتر از آنچه سزاوار است گرفتار کند. «برق نقرهای» دومین کتاب از مجموعه داستانهای شرلوک هولمز است که شامل شش داستان: انگشت شست مهندس، اشرافزادهٔ مجرد، نیمتاج یاقوت، آلشهای سرخ، برق نقرهای و ماجرای کشتی گلوریا اسکات میشود.