جستجو
منو بستن

آخرین اغواگری زمین

تولید کننده: اطراف
آخرین اغواگری زمین مجموعه‌ای است از هفت جستار مارینا تسوِتایوا (1892-1941) درباره‌ی شعر، هنر و هنرمند؛ پیوند هنر، وجدان و ‏ضمیر انسانی؛ ‏حال‌وهوای آفرینش هنری؛ و جایگاه هنرمند در جهان. تسوتایوا ‏را از چهار شاعر بزرگ روسیه‌ی قرن بیستم می‌دانند اما نثر درخشان او هم بی‌نظیر است. همان نثری که جستاری مثل «شاعر و زمانه» را آفریده که شاهرخ مسکوب آن را چنین توصیف می‌کند: «مدت‌ها بود که جستاری به این زیبایی نخوانده بودم؛ زیبا، عمیق و ساده مثل شعری دلپذیر.»
قابلیت دسترسی: ناموجود
133,000 تومان
ارسال به
*
*
Shipping Method
نام
تخمین زمان ارسال
مبلغ
گزینه حمل و نقلی تعیین نشده است

آنچه در ادامه می‌خوانید معرفی کوتاهی است از هفت جستار کتاب آخرین اغواگری زمین و مضمون اصلی‌شان، با نیم‌نگاهی به شرایط زندگی تسوتایوا در زمان نوشتن آن‌ها.

جوزف برودسکی «شاعر و زمانه» (۱۹۳۲) را «از مهم‌ترین» جستارهای تسوتایوا برای فهم آثار او می‌داند و می‌گوید این جستار «حمله‌ای مستقیم و معناشناختی است به جایگاه مقوله‌های انتزاعی در آگاهی ما (در این مورد، حمله به مفهوم زمانه». تسوتایوا در این جستار می‌گوید مهم نیست فلان اثر مدرن است یا نه؛ مسئله‌ی مهم این است که اصیل و ناب است یا نه. از نگاه او، هنر اصیل و ناب همیشه «معاصر» است. چنین اثری لاجرم زمانه‌اش را پیش چشم ما می‌گذارد چون در واقع خودش «زمانه‌» را می‌آفریند. در این معنا، معاصر نبودن یعنی عقبگرد. این جستار به بعضی از نویسندگانِ عموماً محبوبِ جامعه‌ی مهاجرِ روس هم حمله می‌کند اما مضمون اصلی‌اش به‌هنگامی و «معاصر بودنِ» شعر است.

«سرگذشت یک دلدادگی» (۱۹۳۱) حمله‌ی تسوتایواست به دروغ‌پردازی. این جستار به لحاظ فرم با دیگر جستارهای این مجموعه تفاوت دارد: یادآوری و روایتِ مهرآمیز و سرخوشانه‌ی مقطعی از دوستی تسوتایوا با مندلشتام همراه با تحلیل نیش‌دارِ «خاطراتِ» دروغینِ شاعری مهاجر به نام گئورگی ایوانف از مندلشتام که چند سال پیش‌تر منتشر شده بود. این جستار مثالی عالی است که نشان می‌دهد تسوتایوا چگونه نثر را برای دفاع از شاعران دیگر و برای دفاع از روسیه‌ی قدیمی‌ای که می‌شناخته در برابر تحریف‌ها به کار می‌گیرد. شوربختانه این دفاعیه به دست عامه‌ی مردم نرسید و سال‌ها پس از مرگ تسوتایوا منتشر شد.

جستار «پاسترناک بر ما می‌بارد» (۱۹۲۲)، به تعبیر خودِ تسوتایوا، «اولین مقاله‌ی عمرِ» اوست. در این جستار، تسوتایوا از کشف پاسترناکِ شاعر و ارتباطش با او می‌گوید و او را می‌ستاید. تسوتایوا کمی پیش از نوشتن این جستار، روسیه را ترک کرده بود و پاسترناک، که در روسیه مانده بود، مجموعه‌شعر خواهرم زندگیِ خودش را برای او فرستاد. انتشار خواهرم زندگی شروع دوره‌ی شهرت پاسترناک شد و جستار «پاسترناک بر ما می‌بارد» شروع نامه‌نگاری‌‌های مفصل این دو شاعر. تسوتایوا پاسترناک را شاعر طبیعت و در نتیجه شاعری متفاوت با خودش می‌دانست اما حس می‌کرد از نظر «قدرت شعری» شبیه‌ یکدیگرند و می‌تواند «از جانبِ» پاسترناک با جهان خارج از روسیه سخن بگوید. بنابراین، جستار «پاسترناک بر ما می‌بارد» روایتگر پیوندی در قلمروی آفرینش هنری است که می‌شود آن را با افتراق‌های بازنمایی‌شده در باقی جستارهای کتاب آخرین اغواگری زمین در تقابل دید.

جستار «شعر حماسی و شعر غنایی در روسیه‌ی معاصر» (۱۹۳۲-۱۹۳۳) کاوشی است تطبیقی درباره‌ی منش‌های شاعرانه‌ی پاسترناک و مایاکوفسکی، و دفاعی است تلویحی از این دو شاعرِ «شوروی» در برابر حمله‌های خصمانه‌ی «مهاجران روس»، مخصوصاً از مایاکوفسکی که برجسته‌ترین شاعر شوروی بود و منفور و مغضوبِ «جامعه‌ی مهاجر». تسوتایوا پس از خودکشی مایاکوفسکی در سال ۱۹۳۰ چند شعر برای او سرود و منتشر کرد و اشعاری هم برای پاسترناک سرود. (پاسترناک هم در آغاز، یعنی تا پیش از آن‌که مایاکوفسکی سخنوری‌اش را به خدمت بلشویک‌ها درآورَد، مایاکوفسکی را شورمندانه می‌ستود. بنابراین نوعی مثلث عشقی میان این سه شاعر وجود داشت، با این تفاوت که مایاکوفسکی روابط گرمی با پاسترناک داشت اما به دلایل سیاسی، به تسوتایوا روی خوش نشان نمی‌داد.)

مشخصات محصولات
پدید آورندهمارینا تسوتایوا
تعداد صفحات327
نوبت چاپاول
قطع کتابرقعی
شابک978-622-6194-61-7
نوع جلدگالینگور
مترجمالهام شوشتری زاده
0.0 0
نقد و بررسی خود را بنویسید بستن
*
*
  • بد
  • عالی
*
*
*