مرزباننامه کتابی به زبان طبری (مازندرانی) نوشتهٔ مرزبان باوندی، از شاهزادگان طبرستان، بود که در قرن چهارم هجری نوشته شد. اصل این کتاب امروزه وجود ندارد ولی نسخههایی که چند سده بعد توسط سعدالدین وراوینی و محمد بن غازی ملطیوی از طبری به فارسی دری ترجمه و بازنویسی شدند، به نامهای مرزباننامه وراوینی و روضةالعقول در دسترس هستند. ترجمههای فارسی مرزباننامه در سدهٔ هفتم هجری قمری برگردان شدند و دارای نثری مصنوع هستند. این اثر توسط شیخاوغلو به زبان ترکی قدیم آناتولی، نهضت عمر افندی به زبان ترکی عثمانی و شهابالدین ابن عربشاه به زبان عربی نیز ترجمه شد. اصل کتاب به زبان طبری مفقود است و آن گونه که پیداست، زبان اثر یحتمل چیزی میان پهلوی و زبان محلی گرگان و طبرستان بود که در آن ایام به عنوان زبان ادبی در مازندران رواج داشت. به جز نسخههای ترجمهشده به فارسی، مهمترین منابع اولیهای که از نسخهٔ اصلی این کتاب نام بردهاند، قابوسنامه و تاریخ طبرستان هستند. نویسندهٔ مرزباننامه یکی از شاهزادگان سلسلهٔ باوندیان در طبرستان، به نام مرزبان بن رستم، است. او در نخستین فصل کتاب، دربار باوند را به تصویر میکشد که برادرش، شهریار سوم بر تخت نشسته و با توجه به تحریکات وزیر خود، به مرزبان مشکوک است. مرزبان ضمن روایت حکایاتی که در فصول بعدی کتاب آمده، سعی میکند به برادر راه و رسم حکومت را بیاموزد و او را از نیرنگهای وزیرش برحذر دارد. داستانهای مرزباننامه نمادین هستند و در این حکایات از زبان حیوانات نقدهای اجتماعی و سیاسی قابل توجهی بیان شدهاست. مرزبان بن رستم در این کتاب اندیشههای اخلاقی و سیاسی خود را بیان کرده و به بررسی جایگاه الهی پادشاهان پرداختهاست. البته دستورالعملهای او متناسب با حکومتهای محلی کوچکی که در آن میزیست میباشد.
هنر تحلیلِ آثار ادبی، مانند رقص با کفشهای چوبی، رو به زوال است. سنتی که نیچه آن را «آهستهخوانی» مینامید، در معرض نابودی است، بی آنکه ردّی از آن باقی بماند. این کتاب با توجه دقیق به تکنیک و شکل ادبی، تلاش خود را مصروف این میکند که در نجات دادنِ این سنت نقشی هرچند ناچیز داشته باشد. این کتاب اساسا راهنمایی است برایِ نوآموزان.